-
و این روزها
شنبه 15 تیر 1398 09:16
بالاخره سه روز تعطیل بودیم، این هفته حتی فشار درسی هم کمتر بود و چند تا موضوع کمتر داده بودند تا به قول خودشون بشینیم درس بخونیم و آماده بشیم برای هفته های بعدی! بسی خوابیدیم در این چند روز! حسابی رفع خستگی نمودیم و هم اکنون از شدت پرخوابی خسته ایم! من عجب آدمی هستم! دیگه اون شور و شوق گذشته رو ندارم که برم بیرون و...
-
مصاحبه کاری
دوشنبه 10 تیر 1398 02:38
در هنگام مصاحبه کاری چند تا سوال هست که 90 درصد مواقع پرسیده میشه. اگر مصاحبه کاری داشتید سعی کنید از قبل جواب قانع کننده ای برای این سوالها داشته باشید. میتونید این سوالها رو تو گوگل جستجو کنید تا جوابهای خوبی رو پیدا کنید 1- از خودت برامون بگو این لینک به انگلیسی هست و راجع به این سوال قشنگ توضیح داده...
-
خداییش حافظه ما رو ....
یکشنبه 9 تیر 1398 09:33
امروز داشتم فولدرهای دسکتاپ لپ تاپم رو چک میکردم چشمم خورد به یک فیلمی که پارسال دانلودش کرده بودم منتهی وقت نکرده بودم که تماشاش کنم و همین طور به مرور زمان یادم رفته بود که فیلمی رو هم دانلود کردم! امروز نشستم (با وجود مشغله وحشتناک بالایی که دارم) یک سال بعد از دانلود اون فیلم، تماشاش کردم!
-
یک کلیپ بسیار با معنا
شنبه 8 تیر 1398 20:01
این ویدیو کلیپ رو یکی از دوستانم دیروز تو فیسبوک برام فرستاد واقعا یک درس مهمی برای من یکی حداقل بوده که هیچ وقت کسی را که میدانید ظرفیتش را ندارد بزرگ نکنید. شما هم خواستید ببینید
-
سق سیاه
جمعه 7 تیر 1398 00:11
خداییش تو یکی از چیزهایی که خیلی توش مهارت دارم همین چشم زدن خودم هست!
-
احساس خوب دیدن بدتر از خودت!
پنجشنبه 6 تیر 1398 11:45
من همیشه فکر میکردم من خنگ ترین آدم تو این دوره آموزشی فشرده هستم! نگو از من خنگ ترم هست! ولی خداییش چقدر غرور آدم میشکنه! من که خیلی شکسته شدم تو این دوره!
-
کمی بهتر از قبل!
پنجشنبه 6 تیر 1398 10:35
بالاخره برای مقابله با خستگی و بیخوابی ها مجبور شدم یه ماشین قهوه ساز بخرم! از اینهایی که سینگل سرو هست و برای اینکه آسونتر و تمیزتر (و البته گرانتر) در بیاد از کی کاپ به جای کافی معمولی برو شده استفاده میکنم! تا حدی اینم از این!...
-
this post is for my notes
سهشنبه 4 تیر 1398 09:31
-
نامگذار نابغه!
دوشنبه 3 تیر 1398 09:49
واقعاً اون کسی که اسم این برنامه رو جاوا گذاشته واقعاً یکی از با مسما ترین اسمهای دنیا رو گذاشته! تا حالا سه تا لیوان کافی زدم و هنوزم خوابم میاد! به جاوای بیشتری برای کار کردن با جاوا نیاز دارم!
-
ماجرای کیک های مدیر بخش
یکشنبه 2 تیر 1398 11:30
در شرکت ما یک قانون نانوشته است که هر کسی یک اتفاق خوبی براش رخ میده یا احساس میکنه که مشکل جدی ای داره یک کیکی یا شیرینی یا برای همه یک وعده غذا میخره و میزاره روی میزی که توی آشپزخانه هست و یا یکی از میزهای اتاق گرافیک که ما هستیم. یه چیزی مثل حالت نذری داره اما اسمش رو نذری نمیزاریم. معمولاً هم قدیمی تر و اونهایی...
-
Some other Java related links
چهارشنبه 29 خرداد 1398 08:33
Regarding HashMaps: https://docs.oracle.com/javase/8/docs/api/java/util/HashMap.html import java.util.HashMap; HashMap<String, String> userMap = new HashMap<String, String>(); Also, need to call the "Set" library too: import java.util.Set; The Map Interface:...
-
خر در چمن آواز میخواند
سهشنبه 28 خرداد 1398 10:56
وصف حال این روزهای من همون جمله معروف "مثل خر تو گل گیر کردن" هست! نمیدونم چیکار کنم که زنده از این دوره بیام بیرون! شاید هم نتونم!
-
import java.util.ArrayList
سهشنبه 28 خرداد 1398 09:46
How to declare an array object with integers in Java : public ArrayList<Integer> ArrayName(int[] arr){ ArrayList<Integer> numbers = new ArrayList<>(); } * "numbers" is name of array * ArrayList is call for import java.util.ArrayList; * <> What is type inside of the array (string or...
-
پیشنهاد کاری
شنبه 25 خرداد 1398 11:08
این همه پیشنهادهای عجیب و غریب کاری میاد این روزها، همش به خاطر آپدیتهای جدیدی است که تو پروفایل لینکدین ام کردم. ولی همه رو متاسفانه باید رد کنم چون هم باید اول این دوره لعنتی رو تموم کنم و هم سطح اون کارها خیلی بالا هستند من تازه دارم میخونمشون. ولی این مشاور ما همش میگه حاجی تو میتونی! بابا حاجی و درد .... مرض من...
-
رابطه فیثاغورس به زبان جاوا!
جمعه 24 خرداد 1398 12:30
همین چند تا خط چندین ساعت وقتم رو گرفت تا فهمیدم چی به چیه! چقدر در این موارد من خنگم هنوز! خب بگذریم برای محاسبه وتر بر طبق قانون فیثاغورس دو تا برنامه نوشتم اولی که خیلی ساده و الکی است کد کلاس اصلی: package pythagorastheoram1; import java.lang.Math; public class PythagorasTheoram1 { public static void main(String[]...
-
ماجرای خانم همکار
جمعه 24 خرداد 1398 10:52
امروز سر کار یه سوال فنی از یکی از همکارهای خانم داشتم. اونقدر بی حوصله بود که با بی حوصلگی و کلی ادا و اطفار بهم گفت رضا رضا تو داری منو میکشی با این سوالهای بیخودت! سعی کردم خودم رو کنترل کنم و چیزی نگم. بعد شروع کردن گفتن ومسخره کردن جلو یکی دیگه از همکارها که باهاش خیلی هم رودربایستی داشتم. به شدت عصبانی شدم. من...
-
چند تا سورس برای خودم
پنجشنبه 23 خرداد 1398 08:06
این پست جهت یادداشت من برای سورسهای خودم است که بعدا بیام سراغشون یا دوباره بخونمشون. تهیه فرم با استفاده از بوت استراپ https://www.tutorialrepublic.com/twitter-bootstrap-tutorial/bootstrap-forms.php دیباگ کردن جاوا اسکریپت https://www.youtube.com/watch?v=AX7uybwukkk هر روز یک نمونه سوال در مصاحبه برنامه نویسی...
-
کوزه گر و کوزه
سهشنبه 21 خرداد 1398 11:50
خیلی بده که خودم تو شرکتی کار میکنم که به نوعی برگزار کننده حرفه ای مسابقات بازیهای کامپیوتری هست و خودم هیچی از این بازی ها سر در نمیارم! حتی الان هر چی فکر میکنم اسم این بازی ها رو به جز کال آف دیوتی هیچ کدومش رو یادم نمیاد! خداییش مغزم ایراد پیدا کرده!
-
این روزها
شنبه 18 خرداد 1398 08:05
باید بگم این روزها واقعاً یکی از سختترین دوره های زندگی ام هستند. دیگه بیشتر از یک ماه است که در شبانه روز فقط 5 ساعت میخوابم! همین باعث شده که ارتباطاتم کمتر بشه و حس کنم در تمام طول زندگی ام اینقدر تنها نبودم! حالا این سختی ها چه حاصلی خواهند داشت رو دیگه خدا داند.
-
تشک بنفش
پنجشنبه 16 خرداد 1398 06:54
بالاخره تشک جدیدم رسید. برند این تشک پورپل (یا همون بنفش) هست و حدود یک هفته طول کشید تا به دستم برسه! وقتی از سر کار اومدم خونه دیدم دم در یک بسته بزرگ بنفش رنگ هست که روش هم بزرک به انگلیسی نوشته بود پورپل! خیلی سنگین بود و به زور تا طبقه بالا کشوندمش! نوشته بود برای نصب و حملش حداقل به دو نفر نیاز است! با هزار...
-
الگوریتم
چهارشنبه 15 خرداد 1398 11:53
این الگوریتم لعنتی چرا اینقدر سخته!
-
دختر همسایه ما
چهارشنبه 15 خرداد 1398 07:55
حدود یک ماه هست که این دختر همسایه دیواربه دیوارما مشکل روانی پیدا کرده. اینطور که خودش و پدرش تعریف میکردند مشکلات زیادی رو تجربه کرده، شوهرش بعد از یک سال ولش کرد رفت و ضربه روحی بدی خورد از کار هم اخراج شد و کم کم رو آورد به سیگار کشیدن. این اواخر این دوست پسر آخریش هم بهش نارو زد و ولش کرد رفت! این اواخر اوضاعش...
-
مجالی نیست
چهارشنبه 15 خرداد 1398 07:47
خیلی دوست دارم راجع به اتفاقات ریز و درشت این چند روز بینویسم اما اصلاً و ابداً مجالی نیست! فعلاً
-
هفته چهارم - کامپیوترهای قراضه من- ایرانی های این روزها
جمعه 10 خرداد 1398 11:35
از 45 نفر حالا 35 نفر باقی موندیم! این نشون میده که چقدر این دوره سخته که همین چهار هفته اول، ده نفر رو ناک اوت کرده. خیلی نامردیه، تقریبا کل کلاس لپتاپشون بهتر از مال منه! یا مک بوک دارند یا اگر ویندوز هست همه کور آی سون با حداقل 8 گیگ رم هست! مال من یه کور آی تری با 6 گیگ رم هست! وضع مالی هم که دیگه خرابه. همین چند...
-
آی لاو پرسپولیس
پنجشنبه 9 خرداد 1398 07:41
نمیدونم این پرسپولیس کار دیگه ای نداره جز سوزوندن مثلث تاس؟ (تاس=تراکتور-استقلال-سپاهان) داور دقیقه 115 برای سپاهان پنالتی گرفت اما زد بیرون! حرف ندارم به جز اینکه بیایید پنالتی هایمان را سانتر نکنیم!
-
عکس یادگاری - تشک گران!
چهارشنبه 8 خرداد 1398 08:44
دیروز با بچه ها ی فول استک عکس یادگاری دسته جمعی گرفتیم. یه عکس از خودم هم گرفتم که خیلی خیلی عالی و حرفه ای اومد. از بس خوشم اومد گذاشتمش پروفایل تلگرامم. این کمر درد من رو مجبور کرد که برم یک صندلی راحتتر و گرونتر یک تشک خیلی خیلی خیلی گرون بخرم. تا چند روز دیگه تشک میرسه دستم. خدا کنه بهتر بشه اوضاعم .
-
چارت شخصیتی من ENTJ-A
دوشنبه 6 خرداد 1398 05:17
بر اساس پرسشنامه ای که پر کردم چارت شخصیتی من ENTJ-A است. یک فرمانده! البته دو سال پیش هم من پرسشنامه دیگری را پر کرده بودم ونتیجه همان بود! اگر میخواهید بیشتر در مورد چارت شخصیتی من بدونید اون کلمه انگلیسی رو سرچ کنید بدانید که من که هستم! اگر میخواهید در مورد چارت شخصیتی خودتان بدانید و در ضمن ادعای انگلیسی تون هم...
-
این روزها
یکشنبه 5 خرداد 1398 19:22
این چند روز از بس که پشت صندلی نشستم و کد تایپ کردم کمرم درد گرفته البته به تخت خوابم و به نوع خوابیدن بد من هم بستگی داره دیروز چند تا پچ مخصوص درد کمر خریدم همین که استفاده میکنم دردش آروم میشه ولی حسابی خوابم هم میاد. در حالیکه اصلاً وقتی برای خوابیدن ندارم. خودم رو گرفتار چه عذابی کردم
-
دوره آموزشی
پنجشنبه 2 خرداد 1398 10:11
این شش ماه دوره آموزشی که حالا در هفته سومش هستم واقعاً سختترین دوره آموزشی ای بوده که تا حالا دیدم! تا حالا چند نفر تلفات داشتیم و استعفا دادند. منم نمیدونم با این شرایطم بتونم تا آخر ادامه بدم یا نه! هر شب تا ساعت یک الی دو شب روی اساینمنت ها کار کنی، بعدش هم صبح زود بری سر کار! تا ساعت 5 شش میرسم خونه و تا خستگی...
-
چاقی
شنبه 28 اردیبهشت 1398 08:54
خدایا، من دیگه لاغر نمیشم به جاش بقیه رو چاق کن