وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

یادداشت سال نو

چند روز پیش با یکی از دوستان بسیار قدیم بعد از سالها گپ میزدم. متوجه شدم چقدر هر دویمان و دیدگاههایمان تغییر کرده. دیگر آن جوانهای سرشار و پرشور قدیم نبودیم که میخواستیم تمام دنیا را آباد کنیم. حالا زندگی را با تمام همه زیبایی ها و لطافت هایش را رها کردیم و هر دو چسبیده ایم به آن روی دیگر این دنیا. صحبتهایمان خواسته یا ناخواسته بیشتر بر سر این بود که کداممان بیشتر مال و اموال دارد که معلوم بود من از نظر دنیایی هم پیش این رفیق کم می آمدم و ایشان همواره در گپهایش از میلیون و بیزینس بود و ما گپ از هزار و دو هزار و پیسه مورگیج ماهوار خانه.
متوجه شدم دیگر او گرمی و صفا و خالصیت قدیم باقی نمانده در اطراف خودم هم که مینگرم هر کسی را که میبینم از صبح تا شب مشغول کار و کمایی پیسه و رقابت کردن با یکدیگر هستند. اینجا تقریبا دیگر دیدن یک درخت سر سبز، یک جوی آب روان و گلها هیچ کس را سر ذوق نمی آورد. همه غرق در کسب مال اند و به ما کم اندوزهای کم طالع به دیده حقارت نگاه میکنند.
یادش بخیر زمانی بعد از هر ساعت درسی در پوهنتون میرفتیم یک کاسه سوپ 10 افغانیگی میخریدیم و نوش جان میکردم. چقدر گپها و شوخی هایی که دوستان با یکدیگر نمیکردند. حالا نه او کراچی وان مانده و دیگ سوپش، نه ما خریدار آن دلگرمی ها و شادی هایش! و نه رمقی برای کمی دلخوشی بیشتر!
این سال را با شادی و خوشی های بیشتر آغاز کنیم. از کجا معلوم که چقدر عمر میکنیم. سعی کنیم بیشتر از اندوختن ثروت به کسب معرفت بپردازیم.

و خداوند همه ما را توفیق بدهد و عاقبت بخیر کند.