وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

کندی کراش

میدونم هیچ افتخاری نداره ، اما از مرحله هزارم کندی کراش هم گذشتم! 

دست ما هیچ وقت نمک نداشته

یکی از همکلاسی های دوره دانشگاه رو چون پدرش با من هموطن بود رو یادم بود. درسش افتضاح بود و برای همین در دانشگاهی که میخواستیم قبول نشد اما من شدم. در نهایت فلاکت و سردرگمی بود. تو یه مغازه پیتزافروشی به عنوان شاگرد کار میکرد.  ولی چون میدونستم استعداد عالی ای داره دستش رو گرفتم و تا میتونستم بهش روحیه دادم و راهنمایی اش کردم و آوردمش توی دوره خودمون که هیچ ایده و نظری در موردش نداشت و حتی نمیدونست چطور شروع کنه. ولی کمکش کردم و بهش روحیه دادم و خودش هم شروع کرد به تلاش و پیشرفت.

تا اینکه در یک مصاحبه کاری در یک شرکت بزرگ قبول شد و حالا مشغول به کار شده! درآمدش هم خیلی خیلی بیشتر از درآمد من. هم کار باکلاس و آینده دار هم وضع مالیش خوب شد.

ولی تو بگو اگر یک تشکر خشک و خالی کرده باشه! تو بگو اگر حتی یک زنگ بهم زده باشه بعد از شروع به کارش. تو بگو حتی اگر یک پیام داده باشه! 

انگار ما از اول نبودیم و نیستیم! 

اینطور آدمها را که میبینم با خودم فکر میکنم چرا من همیشه سعی میکنم به مردم کمک کنم! واقعا چرا؟

خانه جدید

این روزها، علاوه بر مشکلات و دغدغه های عجیب و غریبی که دارم به چیزهای دیگه ای هم فکر میکنم و یکی شان خرید یک خانه جدید است. هر چند که الان هم صاحب خانه ای هستم ولی خیلی کوچک و جمع و جور هست. این فکر وقتی به سرم زد که یک روز هر طرف نگاه میکردم یک چیزی افتاده بود و وقتی میخواستم مرتبشان کنم و جایی بچینم جا کم میوردم این در حالی هست که گاهی دلم میخواد چیزهای جدیدتر بخرم که برای اونها اصلاً جایی در خانه نیست. مثلا تو این خونه من هیچ وقت نمیتونم یک تردمیل بخرم چون نمیدونم دقیقا اون رو کجا بزارم! اتاق خواب که اصلاً جا ندارم اتاقی که برای مهمان درست کردم که نمیشه توی هال هم نمیشه! جا نیست آقا جا نیست. در ضمن تابستون ها حیاط بزرگ توی خونه یک نعمت دیگه ای هست که با این حیاط نقلی و کوچیکی که دارم امکان نداره که کاری بکنم! 

اما خرید خانه جدید هم خودش کلی دردسر داره. هزار جور قرارداد و قسط و وام میخواد. حسابی میری زیر بار قرض. ولی خب یه جور سرمایه هم هست. حداقل در مورد خانه ای که الان توش زندگی میکنم ثابت شده که قیمتش بالاتر رفته. ولی خیلی کار سخت و دردسر و مسئولیت هم میخواد. 

در ضمن اگر خانه جدید بخرم اینی که الان هستم رو چیکارش کنم؟ احتمالا باید بدمش اجاره! 

در آخر، همه اینها تا حالا فکر و ایده و تصمیم هست و هنوز چیزی عملی نشده! بیشتر از هفت خان رستم هم نیاز هست 

ماذا فاز یا اخی

صد درصد خواننده های این صفحه ایرانی هستند. از این جمع تعداد کمی اش که خارج از کشور هستند به شدت متنفر از من و همچنین من هم بعلت جوگیری شدیدی که بر ایشان حاکم شده ازشون متنفرم! 

اون تعدادی هم که داخل ایران هستند و از قدیم دنبال میکنند همیشه فکر میکنند که فاز من چیه! 

خبر ندارند که منم گاهی با خودم خود درگیری دارم از نوع شدیدش 

ماموریت غیر ممکن

چه روزهای نابود کننده و سختی دارم این روزها! گاهی فکر میکنم که من بدشانس ترین آدم دنیا هستم که با لوده ترین و احمق ترین آدم های دنیا روبرو میشه و بخاطر بدشانسی اش هیچ چیزی نداره بگه و مجبوره خفه خون بگیره و تماشا کنه و تو دلش هزار بار به خودش و بخت خودش لعنت بفرسته 

خدایا اگه این امتحانه، که من رو از همین الان رد کن. گذاشتی گذاشتی و حالا این چیزها را به من میفهمانی 

چقدر خسته ام من 

ایرانی های اینجا

باورتان میشه که من هنوزم با ایرانی های اینجا سر باختن ترامپ بحث میکنم؟ 

90 درصد ایرانی های خارج از کشور فکر میکنند خیلی زرنگ هستند چون خارج از کشور هستند (در حالیکه دارند به حماقت خودشون اضافه میکنند). 

چرا این جماعت اینقدر کشته مرده ترامپ و آتش به اختیارش هستند؟

واقعا چرا اینقدر عقده ای؟ وقتی باهاشون صحبت هم میکنی هیچ چیزی از خودشون ندارند فقط یه مشت صحبت تکراری که از رسانه ها شنیدند رو برات طوطی وار میخونند. 

2021

این پست را حدود ده دقیقه قبل از شروع سال جدید میلادی مینویسم. 

چه سالی بود امسال. خیلی ها .... خیلی ها جانشان را چه توسط کرونا و چه به صورتهای دیگر از دست دادند خیلی از آدمهای معروف که زمانی هیچ وقت به نبودنشان فکر نمیکردم. 

برای خیلی ها سال بدی بود برای من هم سالی بود پر از فشارهای عصبی و روانی. اما حالا که به آخر سال نگاه میکنم میبینم برای من یکی زیاد هم بد نبوده. از نظر اقتصادی شاید خیلی کم نسبت به سالهای قبل پیشرفت هم داشتم! در این سال من مدرک اسوشیت خودم رو گرفتم و بالاخره اولین کار آی تی خودم رو پیدا کردم هر چند کاری که الان میکنم را هیچ وقت پیش بینی نکرده بودم و نمیدونستم من روزی سیستم ادمین میشم. 

از نظر عاطفی هم سال خوبی بود، خیل خیلی بیشتر بالغ شدم و بیشتر روی خودم کار کردم. کسی هست که دوستش دارم و همیشه هم به یادش هستم و از همه مهمتر (برای یک مرد این مهمه) که میدونم او هم به یاد من هست. 

راستی حداقل یکی از کسانی که همیشه روی مخم بود (این ترامپ نارنجی رو میگم) هم حسابی روش کم شد و اینم کمی دل منو خنک کرد.

به هر حال این سال هر چه بود گذشت و امیدوارم سال پیش رو سال خوبی باشد و من بیشتر و بیشتر در راه اهداف و آرزوهام قدم بردارم و خدا همیشه پشت و پناهم باشه. 

من برم پای تلویزیون چهار دقیقه دیگه مونده تا شروع سال نو 

Put a little love in your heart

چند روز پیش که داشتم فیلم تماشا میکردم این تبلیغ از یکی از شرکتهای مخابراتی ظاهر شد و واقعاً باید به سازنده آن آفرین بگویم. یادم هست که پارسال هم من یک تبلیغ از خواننده هاوانا او لالا گذاشته بودم که موضوع اون تبلیغ راجع به بخشش بود (البته با ماستر کارت!). و این آگهی روی عشق ورزیدن و انجام دادن کارها با عشق صحبت میکند. به نظر من که خیلی زیبا بود. با قرار دادن کمی عشق در قلبهایتان، جهان جای بهتری خواهد بود. 

بعد از کمی گوگل بازی فهمیدم که خواننده اصلی این ترک که یک آهنگ قدیمی هست خانم جکی دشانون بوده و اون آهنگ اصلی اش هم واقعا بد نبود. اینجا ویدیو و شعرش رو میزارم خودتان برید ترجمه کنید دیگه! 


Think of your fellow man
Lend him a helping hand
Put a little love in your heart
You see it's getting late
Oh, please don't hesitate
Put a little love in your heart
And the world will be a better place
And the world will be a better place
For you and me
You just wait and see




آرزوی شب یلدا!

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی

چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت
ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی

مرا مپرس که چونی، به هر صفت که تو خواهی
مرا مگوی که چه نامی به هر لقب که تو خوانی