وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

بازم مهمونی

فردا مهمونی دعوتم!

این خانم رو تو مسجد در مورد یک کار خیرخواهانه باهاش آشنا شدم. خیلی خانم شجاع ، زرنگ و خیرخواهی است. شوهر این خانم که بعدها آشنا شدیم هم یک آقای دکتر متخصص هست و مثل خانم همیشه دستش تو کار خیره. حداقل دو سه موردش رو که خودم شاهد بودم.  بعضی وقتها متعجب میشم چون خانواده های پولدار و مرفه معمولاً از دین و مذهب دور هستند چون مست این ثروتشون هستند و همه چیز رو فراموش میکنند. اما این خانواده دقیقاً برعکس هستند و کاملاً معتقد و مذهبی هستند. علت مهمونی شون هم سفره امام رضا (ع) هست.

یک بار من رو شخصاً منزلشون دعوت کردند و همین که رسیدم نزدیکی های خونه شون .... اوه مای گاد! اون منطقه از بالاشهر هم بالاشهرتر بود! اینقد که من ندید بدید از خونه ها و محله ها با موبایلم عکس میگرفتم! خونه شون هم برای خودش قصری بود! من اصلاً باورم نمیشد اینها اینقدر خرپول هستند چون اینها که تو مسجد میومدند خودشون و بچه هاشون لباسهای کاملاً معمولی میپوشیدند و خیلی خاکی میرفتند اون گوشه موشه ها مینشستند! 

خب بگذریم از اینها، من برم سراغ اصل ماجرای این پست من

 من احتمالاً تو اون مهمانی فقط آقای دکتر و خانمش و بچه هاش رو بشناسم که اونها هم در اون روز سرشون شلوغه و هیچ کدام از اقوام و دوستانشون رو نمیشناسم.حتماً اونها هم مایه دارند و آدم حسابی اند شاید هم بر عکس خانواده دکتر کلی هم با فیس و افاده باشند.

خیلی سخته بری تو یه مهمونی که هیچ کس رو نشناسی و همه دارند باهم صحبت میکنند و چپ چپ بهت نگاه میکنند. اصلاً اون چند ساعت (به جز موقع صرف غذا ) همش عذاب میکشی و به خودت میگی بابا عجب غلطی کردم که اومدم.

الان دارم به این گزینه ها فکر میکنم:

1- یه بهانه توپ برای نرفتن! مثلاً همین دل درد شدید این چند روز  که باعث کلی منکرات هم شد! ( هر بارش نیم ساعت داشتم برای خودم میچرخیدم با آهنگ فلانی)

2- برم و زودی بیام بیرون! مثلاً تنظیم کنم درست موقع شام برسم اونجا! شام رو بزنم به بدن و بعدش بزنم به چاک چون یک کار واجب پیش اومده!

3- از این تیپ کت شلواری ها بزنم و خودم رو به عنوان یکی از همکارهای جوان آقای دکتر معرفی کنم! اینطوری میری اون بالا بالاها قاطی آدم حسابی ها میشینی و دو تا لغت قلمبه سلمبه میدی بیرون. حداقلش بعدا برام هم فان میشه هم خاطره. ولی اگه لو برم و سوتی بدم مجبورم به یک پلن بی فکر کنم که حوصلشو ندارم.

4- بازم دارم به گزینه شماره یک فکر میکنم! مثلاً بگم پریسا (ماشینم) خوب نیست  نشد بیام! (خونشون یک ساعت با ماشین راهه! )

5- فکر کنم تو این گزینه باید بیخیال همه چیز بشم و مثل مرد برم اونجا و نعره زنان خودم رو معرفی کنم و جای دو نفر رو هم سر سفره بگیرم! به اونها چی که من کی ام و چیکاره ام و چرا وضعم خرابه! 



بالاخره هر چی شد شما رو در جریان میزارم! 

کانال تلگرام

تنها مزیت تلگرام برای من اینه که هنگام برگشتن از سر کار به خونه پشت چراغ قرمز بازش کنم و عکسهاش رو نگاه کنم تا خوابم نبره! 

اونهایی که سر کار میرند و بعدش تا خونه رانندگی میکنند میفهمند چی میگم. مخصوصاً اگر ترافیک راه هم شدید باشه. همچین آدم رو پشت رل خوابش میگیره که نگو. من اما از این چراغ قرمز تا اون چراغ قرمز رو به امید باز کردن تلگرام میگذرونم و با دیدن عکسها و لطیفه هاش خواب از سرم میپره! 

این دیگه تقریباً عادت شده برام. حالا ببینید کی بابت این کارم جریمه میشم. 

من همش دو تا کانال جوک تو تلگرامم بود که یکی اش رو بستند و حالا یکی مونده که وسطهای راه تمام عکسها و مطالب جدیدش رو میخونم. 

خواستم ببینم شما کانال تلگرامی خوب سراغ ندارید من برم عضو بشم ؟ تو مایه های جک و لطیفه و سرگرمی و اینا باشه. 


اندر احوالات امتحانات آنلاین!

استاده برداشته شصت سوال گذاشته بعد شصت دقیقه هم وقت داده! 

یعنی هر سوال یک دقیقه! 

میگیم چرا این قدر وقت کم و این همه سوال؟ میگه چون میخوام تقلب نکنید و از تو گوگل یا کتاب در حین امتحان جواب سوالها رو پیدا نکنید! 

بدتر از همه سوالها هم این قدر طولانی و پیچیده اند که بیشتر از سی ثانیه طول میکشه تا بخونیش و حتی تا یک دقیقه هم طول میکشه تا بفهمی اصلاً این سوال چی هست و ازت چی میخواد! 

تا اینجا همه تون فهمیدید که این استاد کمر همت رو بسته که ما رو مجبور کنه که برای یک بار هم که شده بریم درس بخونیم وگرنه نمره بی نمره! هر چند امتحان آنلاین هست و این امکان رو داری که تو خونه امتحان بدی و سوالها رو تو گوگل یا کتاب جستجو کنی اما این ترفندش باعث شده که واقعاً دانشجو ها برن درس بخونند تا بتونند جواب بدند. چون عملاً  اگر بخواهی تقلب کنی وقت کم میاری چون بیشتر از چند دقیقه طول میکشه تا یک سوال رو بزنی تو گوگل و جواب درست رو اون هم اگه باشه پیدا کنی. به غیر از اون، حتی کتاب هم داشته باشی من بعید میدونم در عرض سی ثانیه جواب رو از کتاب پیدا کنی (چون سی ثانیه فرض میگیریم که سوال رو بخونی و بفهمی چی هست). 


اینجا من مفتخرم که اعلام کنم به تکنولوژی ای دست پیدا کردم که میتونم جواب سوالهای امتحانی رو در عرض بیست تا چهل ثانیه پیدا کنم! و خوشبختانه این توطئه شوم استاد برای درس خوان شدن من هم خنثی شد! من تو این امتحان حتی چهار دقیقه وقت اضافه آوردم و نمره کامل رو هم گرفتم! 

نبوغ رو که حال میکنید دیگه؟ فکر کنم وقتشه چند تا سی دی از خودم بدم بیرون! 

دل درد عجیب من

امروز یک دل درد شدیدی گرفتم هر وقت میشینم پشت کامپیوتر یا کتاب میخونم دردش بیشتر میشه! هر چی قرص و داروی گیاهی داشتم خوردم اما خوب نشدم که نشدم! 

جالب اینه که تنها راه چاره ای که برای این درد پیدا کردم  دویدن با حرکات موزون همراه با نوشیدن آب  هست! 

اوه درد گرفت! .... من برم با اجازتون یه کم برقصم! 

شلوغ پلوغی این روزها!

آخ که چقدر خسته ام و چقدر سرم شلوغه این روزها! 

اون از سر کار که یه نفر جدید آوردند و ایشان هم روز اولی فکر میکنه همه چیز رو بلده و تلاش داره خودش رو بهتر نشون بده که جای من رو بگیره! در حالی که من باید به ایشان آموزش بدم.

درسها هم حسابی سنگین شدند و آدم رو مجبور میکنه عمقی بخونه تا بفهمه چه خبره! این یعنی وقت و انرژی بیشتر! 

باید رزومه ام رو درست کنم! هر چی میگردم فایل رزومه ای که پارسال درست کرده بودم رو پیدا نمیتونم! فکر کنم باید بشینم از اول یکی درست کنم که اینطوری خیلی وقت میبره! جیییییییییییییز

دنبال کارهای انتقال به دانشگاه هم هستم! (یادتون هست که قبلاً یه پست داشتم راجع بهش). کلی فرم هست که باید پر بشه. کلی مدارک رو باید آماده کنم! از همه مهمتر ...... چقدر گرونه این دانشگاه! خیلی بابت شهریه این دانشگاهی که میخواستم برم دپرس شدم! خیلی خیلی گرونه! یعنی هر چی کار کنم رو باید بدم برای دانشگاه! فعلاً که تصمیم دیگه ای ندارم، شاید یه دانشگاه دیگه رو  انتخاب کردم ولی هنوزم مصمم هستم که یه راهی بالاخره پیدا میشه.


دنبال کارهای قسط بندی خونه هم هستم! این روزها داشتم با بانک صحبت میکردم که راهی پیدا کنم زودتر قسط های خونه رو تمومش کنم. بالاخره به این نتیجه رسیدیم که من یه مقدار ماهانه بیشتر بدم در عوض اونها هم درصد سودش رو کم کنند و هم مدت زمان این وام رو. اینطوری خیلی خیلی زودتر قسط خونه رو تموم میکنم (شاید تا 4 یا پنج سال دیگه تموم بشه). اما بانک هم کلی سند و مدرک و کارشناس میخواد! ای بابا! اول باید یه کارشناس بیطرف بیاد و خونه رو قیمت گذاری کنه و ببینند چقدر می ارزه. بعدش کارهای اداری دیگه. این میتونه یه ریسک بزرگ برای من باشه چون اگه من نتونم قسط های ماهانه رو که حالا قراره بیشتر بشه رو پرداخت کنم، اون وقت این خونه با تمام قسطهایی رو که پرداخت کردم رو از دست میدم! دارم به تمام جوانب این قضیه فکر میکنم ولی بازم مصمم هستم که قسط ها رو زودتر تمومش کنم بره پی کارش.


من همینطوریش دو سه تا هندونه با یک دست گرفته بودم تا حالا! اما این روزها دارم کاری میکنم دو تا هندونه دیگه هم بگیرم! ببین چه وضعی دارم من! 

جام جهانی

خب جام جهانی هم تموم شد و از حالا همه بریم دنبال کار و زندگی مون که به قول معروف خربزه آبه! 

جام جهانی امسال همچین زیاد نچسبید، هر چی تیم خوب بود حذف شده بود طرفدار ایتالیا بودم که این تیم اصلاً نبود تو جام جهانی. اصلاً انگیزه ای برای تماشای بازی نداشتم برای همین بازی فینال رو از نیمه دوم به بعد نگاه میکردم تا اینکه فرانسه گل چهارم رو هم زد و فهمیدم که قهرمان فرانسه است برای همین تلویزیون رو خاموش کردم چون دیگه قهرمان معلوم شده و مراسم اهدای جوایز رو میشه بعداً هم دید. 

این روزها خیلی سرم شلوغ شده و اتفاقهای عجیب و غریب زیادی در حال رخ دادن هست که مجبورم بیشتر وقتم رو روی اونها بزارم برای همین از دوستان بابت اینکه کمتر به وب میام معذرت میخوام

برنامه نویسی جاوا - قسمت اول

جاوا یکی از زبانهای قدرتمند برنامه نویسی  در دنیای امروزی است. کاربرد آن حالا حتی از برنامه های سی پلاس پلاس هم بیشتر شده. البته زبانهای مثل پایتون که چند سالی آمدند دارند کم کم عرصه را برای این زبانها تنگ میکنند اما همچنان زبانهای سی پلاس پلاس و جاوا محبوبیت و کارآیی خود را دارند. هنوز هم تقریبا همه برنامه های کامپیوتری و اپلیکیشن های موبایل با این دو تا زبان نوشته میشوند و صد البته هنوز هم یکی از پیش شرطهای استخدام در شرکتهای آی تی و خدمات کامپیوتری بزرگ دانستن این دو زبان میباشد. پس اگر واقعاً میخواهید وارد دنیای کامپیوتر شوید باید با این دو زبان آشنا باشید.

برگردیم سراغ همون زبان جاوا، برای برنامه نویسی و ویرایش کدهای جاوا شما نیاز به نرم افزارهای توسعه نرم افزار دارید. من اینجا فقط به دو تا از اونها اشاره میکنم.

1-      نرم افزار ایکلیپس

2-      نرم افزار نت بینز

هر دو نرم افزار رایگان هستند و میتوانید به صورت رایگان و قانونی آنها را دانلود کنید من لینک دانلود هر دو تا نرم افزار را براتون اینجا میزارم البته خودم قصد دارم با نرم افزار نت بینز کار کنم چون به نظر خودم کار باهاش آسونتره. بنابراین یادداشتهای بعدی من بر اساس نرم افزار نت بینز خواهد بود.

 

لینک دانلود ایکلیپس

http://www.eclipse.org/downloads/packages/eclipse-ide-java-developers/oxygenr

البته شما نیاز به جاوا کیت هم دارید برای نصب کامل این برنامه که لینکش اینه

http://www.oracle.com/technetwork/java/javase/downloads/jdk8-downloads-2133151.html

 

 

لینک دانلود نت بینز

http://www.oracle.com/technetwork/java/javase/downloads/jdk-netbeans-jsp-142931.html

 

بعد از اینکه صفحه دانلود را باز کردید باید روی گزینه قبول شرایط کلیک کنید و با توجه به سیستم عامل کامپیوترتون ورژن مورد نظر رو انتخاب کنید و بعد از دانلود اون رو نصب کنید.

قصد من در این مقاله آموزش این زبان نیست چون خود من هم در این زبان تازه کار هستم و یکی باید جواب سوالهای خود من رو بده ولی سعی میکنم دانسته های خودم رو به صورت یادداشت وار اینجا قرار بدم تا هم بتونم بعداً برای مرور اونها مراجعه کنم و هم اگر کسی خواست استفاده ای از این نوشته ها ببره. 

طبیعت

بدون شرح 



در جستجوی آرامش

لحظاتی به دور از استرس و در کمال آرامش درونی، محو تماشای جادوی این آبی دریا.

الوعده ... الوفا! یادتونه دیگه؟

اعلان نمرات، بازم مهمانی

نمرات رو زدند تو سایت! از اونی که فکر میکردم هم بیشتر گرفتم! ای ول به خودم! ای کاش یه روز بشه من این رازهای موفقیت درسی ام رو به همه بگم!! لول! (فاز جو گرفتگی حاد و آره جون خودت و اینا)

دیشب بازم از اون مهمونی های اون ور شهری رفتم! از اونهایی که یک ساعت باید برونی تا برسی خونه شون! این دوست مایه دار ما خونه دومی اش رو هم خریده بود و به همین مناسبت یک مجلسی گرفته بود. از اون مجلس  اعیانی ها هم گرفته بود! خیلی خوشحالم که این رسم جدید شام به صورت بوفه مد شده. خیلی خوبه اینطوری. هر چقدر دلت خواست از هر چیزی که میخواهی برمیداری دیگه لازم نیست اون چیزهایی رو که به زور بهت دادند رو یا بخوری یا از غذا بکشی بیرون. 

خدایا من کی پولدار بشم؟ برم یه همچین مجلسی بگیرم برای خونه دوم و سوم ام؟ خدایا چی میشه شوخی شوخی این آروزهای ما رو زیر سیبیلی بندازی جلوتر از آرزوهای بقیه! پارتی بازی همین چیزهاش خوبه دیگه! اصلاً هر چی دراوردم نصف نصف! خوبه؟ (میدونم نیاز نداری و آخرش همونو هم میبخشیش به خودم!)