وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

ماجراهای دیشب من در مسجد

دیشب  بعد از مدتها مسجد رفتم. 

اجازه بدید یک نکته کنکوری رو برای جاهایی که جمعیت زیاد هست ذکر کنم. 

"اگر جایی که نشستید یا ایستادید جای مناسبی هست تحت هیچ شرایطی از جایتان تا پایان مراسم بلند نشوید

 دیروز یه جای گوشه پیدا کرده بودم و تکیه دادم به دیوار و داشتم به سخنرانی حاج آقا گوش میدادم که یک  لحظه تشنگی مفرطی بر من غلبه کرد و گفتم برم یه لیوان چایی برای خودم بگیرم و بیام ولی گفتم الان نه. چون جمعیت داشتند میرفتن و میومدن و حتما تا پا میشدم جای منو میگرفتند. حالا این بغل دستی ام رفیق خودم بود ولی دیگه صف نونوایی نبود که بهش بگم جام رو بگیر تا من بیام. 

خلاصه رفت و آمدها متوقف شد و دیدم کسی دیگه رد نمیشه منم فرصت رو مغتنم شمردم و گفتم برم این چایی رو بگیرم . بازم با خودم فکر کردم که ممکنه حتی در همین لحظه هم یکی بیاد پس گوشی موبایلم رو اونجا گذاشتم (یادتونه قدیمها زنبیل میزاشتند سر صف؟) تا فکر کنند اینجا جایی کسی هست. بدو بدو رفتم یه چایی ریختم در عرض یک دقیقه برگشتنی دیدم که یه آقایی چاق که سنش به 40 تا 50 میخورد اومده نشسته سر جام گوشی ام هم دستشه داره از بغل دستی میپرسه این مال توعه؟

یعنی در عرض یک دقیقه جا رو گرفتند! 

بگذریم 

دیشب یک جشن مختصر و کوچولو برای میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) هم گرفته بودند و برای همین منظور یک کیک تولد هم آورده بودند. 

تو این تصویر حاج آقا داره کیک تولد رو افتتاح میکنه.