وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

اپلای در دانشگاههای ایران!

یادمه پارسال من لینک اپلای در دانشگاهی را که میخواستم در آنجا درس بخوانم را گذاشته بودم. امروز برام یک ایمیل از بچه های مسجد آمد که بیایید در دانشگاههای ایران ثبت نام کنیم! هم ارزانتر است هم راحتتر هستیم اونجا! 

حتی بروشورش رو هم فرستاده بودند برام. 

اینم سایت ثبت نام دانشجوهای خارجی در ایران https://edudotiran.com/ 

گفتم شاید برای شما هم جالب باشه که هنوز هم هستند بعضی ها که میخوان برن ایران برای درس خواندن! 


اماطراحی این سایت خیلی به نظرم نیاز به بازبینی داشت. چقدر تاکیدشون بر گنبدها (خداییش تو ایران دیگه اینقد گنبد فت و فراوون نیست که این تو صفحه اول گذاشتید) و مسلمان بودن و حجاب هست تو این سایت. حتی ویدیو تبلیغاتی اش هم یک خانم محجبه است که میخواد تو دانشگاه درس بخونه و ایران رو انتخاب میکنه. 


یه قسمتی هم بود که عنوانش این بود چرا ایران؟ (به انگلیسی البته) بعدش زیرش اومده بود از تحریمها صحبت کرده بود. بابا تو که اینطوری ملت رو فراری میدی


کمه! اما هنوزم هستند! 

تماشای فیلم

امروز بعد از اینکه یک روز کاملاً اعصاب خورد کننده سر کار داشتم خواستم یک فیلمی رو که قبلا دانلود کرده بودم تماشا کنم. 


تماشای این فیلم من رو درست برد به 8 سال پیش! و به اون روزهای خطرناک و پر حادثه ای که در افغانستان داشتم. 


حداقلش یادم افتاد که رضا تو روزهای بدتر از این رو هم گذروندی! 

فراموشکاری با طعم شبیخون اسپمی

روز جمعه با یکی از مدیران استخدامی صحبت کرده بودم و قرار شد تا در مورد اون موضوع بیشتر صحبت کنیم. آخر روز بهم ایمیل زد که روز دوشنبه بعد از ساعت 12 بهم زنگ بزن. منم خیلی خوشحال. امروز بابت مشکلات کاری که داشتم حسابی سرم شلوغ بود و در طول مدت کاری کلا یادم رفت. بعد از اینکه شیفت کاری ام تموم شد و حدود دو ساعت بعدش یادم اومد که قرار بوده زنگ بزنم! حالا من اصلاً شماره این خانم رو نداشتم بهش ایمیل زدم و تو لینکداین براش پیام گذاشتم اما جواب نداد که نداد! 


در همان حال اسپم باکس ایمیلم رو چک کردم دیدم که یک ایمیل از یکی دیگه از شرکتها که قبلاً ازشون پیشنهاد همکاری داشتم برام حدود یک ماه پیش اومده بوده! اینو دیگه کجای دلم بزارم؟؟؟ با اعصابی خورد و داغون بهشون ایمیل زدم و به اون رابطی که تو اون شرکت داشتم هم ایمیل زدم. آخه وقتی میبینید جواب ایمیلتون نمیاد یه زنگی بزنید بخدا جای دور نمیره. رفته بود تو اسپم باکس من چه میدونستم تازه اگر دو روز دیرتر میدیدمش اوتوماتیک پاک میشد! 


این هفته هم قرار مصاحبه دارم که با این شرایط روحی و روانی اصلاً آماده هیچ کاری نیستم! 


دو تا ایمیل دیگه هم اومده بود که اونها هم اسپم شده بودند! 


این کولر الان نیم ساعته روشنه اما انگار خونه هنوز سرد نشده. 


شانسه داریم! 

مگه میشه عاشق همچین دختری نشد؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بیرون رفتن با یک زوج جوان

یک زوج جوان که تازه عروسی کرده اند حدود یک ماه پیش رسیده بودند اینجا و از طریق یکی از دوستانم باهاشون آشنا شدیم که فهمیدم که یکی از اقوام دورم هم هست. به هر حال بعد از صحبت کردن و یک بار دیدنشان از نزدیک تصمیم گرفتم که یکی از آخر هفته ها را باهم بریم بیرون چون این بنده خداها تازه اومدند نه هیچ جا را بلد بودند و هیچ وسیله نقلیه ای هم نداشتند تا باهاش برند بیرون. 


عاغا، این صحبتهایی که میکنند هیچ وقت با یک زوج جوان نرید بیرون واقعا درسته!! 

هر وقت دیدین که دو نفر که تازه هم عروسی کردند و بنا به دلایلی ازتون خواستند که باهاشون هم سفر یا هم مسیر بشید به سرعت هر چه تمام تر محل رو ترک کنید. 

مسیری که قرار بود مثلاً ده دقیقه پیاده روی کنیم یو هو نگاه میکردم میدیدم اینا نیستند و رفتند یه گوشه با همدیگه گپ میزدند و هی از همدیگه سلفی میگرفتند. مسیر رو اینا با اون کارهای رومانتیکشون و عکس گرفتن هاشون یک ساعت کردند! 

من مطمئنم اینا صفحه های مجازی شون هم همینطوری حرص درآر هست. 

خلاصه اینکه من ساعت 4 بعدازظهر اومدم دنبالشون تا بریم چند تا جای مختلف برای 3 ساعت اما اینقدر طول کشید که 12 شب تقریبا من دیگه داشتم برمیگشتم خونه! 

با من بحث نکن!

امروز در بحث آنلاینی که داشتیم راجع به قانون اسنل صحبت میکردیم و اینکه دانشجوها و استاد معتقد بودند که این قانون در قرن هفده میلادی توسط یک ریاضیدان آلمانی به همین اسم بوجود آمده. 

یادم بود که زمانی در کتابخانه مدرسه مان در دوره راهنمایی که بودم راجع به این نور و یکی از دانشمندهای ایرانی (آن زمان نه ایران به معنی الان) کتابی را خوانده بودم پس حس کنجکاوی ام و حس رو کم کنی ام گل کرد و بعد از کلی تحقیق در گوگل و مخصوصا ویکی پدیا یافتم که 900 سال قبل از اون ریاضیدان آلمانی یک دانشمند ایرانی به نام ابن سهل در بغداد به این قانون انکسار نور پی برده بود و در کل این قانون را ایشان کشف کرده بود. 


خلاصه، با توپی پر و یک مطلب پر و پیمان در بحث گروهی آنلاینی که داشتیم رفتم و راجع به ایشان نوشتم و در آخر هم اسم ایشان را به فارسی نوشتم و گفتم که هر کی میخواد بدونه خودش این اسم رو به گوگل بزنه و پیدا کنه!

این سماجت گاه گاهی من تا جایی پیش رفت که استاد هم یک جمله به اسلایدش راجع به این قانون اضافه کرد! 


کسی یادش هست ؟

خواب خوشی داشته باش .... با پر رویی با ما باش!