وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

این روزهای شلوغ من

گیر عجب استادهایی افتادم! 

استاد فلسفه روز اول یه قرارداد رو گذاشت جلومون و ازمون خواست بخونیمش و امضاش کنیم! 

بابا بیخیال مگه سند همکاری و پروتوکل الحاقیه. اومدیم کلاست پاسش کنیم بره! 

استاد فیزیک، اصلاً ازش خوشم نیومد، لهجه غلیظی داشت که به سختی میشه فهمید چی میگه بعدش هم درس به این سختی و ایشون یه ذره رحم در تکالیفش نداره! اگه بار اول اشتباه حل کردی تمومه و نمره رو نمیگیری! حاجی بیخیال

استاد ریاضی اما چقدر کول هست! تکالیف کاملاً اختیاری است و فقط براش امتحان مهمه! خدا کنه این درس رو پاسش کنم قال این انتگرال و دریویتیو رو بکنم بره پی کارش. 

این روزها علاوه بر فشار شدید کاری که سفارش هامون زیاد هم شده، فشار شدید درسی و فشارهای جانبی زندگی باعث شده که اصلاً نتونم بیام وبلاگم واقعاً شرمنده 

تصمیم دارم درس فیزیک رو حذفش کنم و به جاش یه درس دیگه بعد از مهر بگیرم تا از برنامه ام عقب نیفتم ولی الان واقعا به آرامش نیاز دارم چون خیلی روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم و سخت ترش هم جلومه پس برای اینکه بتونم بهتر تمرکز کنم این فیزیک رو به لقاء الله میپیوندمش با اون استادش و بعداً با استاد دیگری در خدمتش خواهم بود 


کرایه کتاب

یکی از بدترین کارها کرایه کردن کتاب درسی است! چون زیاد فرقی با خریدن نمیکنه و تازه باید بعد از پایان ترم پسش هم باید بدی!

از اون بدتر کرایه گرفتن از کتابفروشی خود دانشگاه است! که اگر پس ندی راحت از نمراتت کم میکنند.

حالا باید یا از کارم زودتر بزنم یا بیخیال یکی از کلاسها بشم تا بتونم این کتاب رو پس بدم!

دیگه کتاب کرایه نمیکنم!

ادامه درسهای سی پلاس پلاس

این کلاس واقعا فشرده است و خیلی سریع میگذره نمیتونم همه چیز رو نوت بردارم و پست بزارم . 

بعلاوه من خودم هم زندگی خیلی شلوغی دارم! و البته کاملا کسل کننده و بی روح! از صبح زود میرم سر کار تا ساعت 6 بعدازظهر خسته میرسم خونه. بعد از اون هم یا میرم کالج یا مجبورم درسهام رو مرور کنم یا اینکه کارهای معمولی خونه رو انجام بدم مثل خرید و تمیزکاری. نه هیجانی نه دید و بازدیدی نه تفریحی ! هیچی ! همین طوری الان حدود بیشتر از سه ساله که داره میگذره !  

خب بگذریم

میخوام چند تا از اوپراتورها و معنی شون رو برای یادآوری خودم بزارم اینجا 

&& = and

!     = not

| |   = or 

این سه تا خیلی کاربرد دارند 

اون علامت توجه همون کاربرد فعل منفی رو داره در برنامه نویسی. 

دقت کنید که اون اوپراتورهایی که برای &&  و یا  | | استفاده شده از هر سیمبل دو بار استفاده شده نه یک بار.مثلا اگر یکبار از سیمبل & استفاده کنید جواب متفاوت خواهد بود. 


آغاز روزهای شلوغ

بعد از تعطیلات بهاری درسها شروع شده و اینبار فشار درسها چند برابر شده! حالا نه تنها پری کلکلوس رو باید بخونم بلکه باید برای سی پلاس پلاس هم باید آماده بشم! در ضمن فشار کاری هم مضاعف شده! مثل اینکه شرکتهای بازیهای کامپیوتری به زودی یک نمایشگاه یا فستیوالی دارند و کلی سفارش کار برای شرکت ما اومده و ما هم مجبوری اضافه کار بایستیم! 

فردا و پس فردا دوستان جشن عید و سال نو رو میگیرند یکیش رو که نمیتونم برم اما احتمالا برای اصل کاریه که روز یکشنبه هست میریم ! 

---


من هنوزم تو کف این وبلاگ نویسی هستم!

 اون زمانها بعد از یک یا دو هفته یه پست میزاشتیم اونم با چه ذوق و شوقی! خب البته سرعت اینترنت دیال آپ  و اون هزینه وحشتناک تلفن و اینترنت دیگه بیشتر از این نمیشد! سرعت تایپ کردن هم که خودمون فکر میکردیم سریع بودیم اما واقعا نبودیم! بعضی وقتها هم میرفتیم یه بیت شعری از جایی کپی میکردیم و یا مطلبی رو از جایی میگرفتیم! یکی از اشتیاقهای شدید من دیدن تعداد بازدیدکنندگان از وبلاگم بود! یادم هست اوایل این کد محاسبه تعداد بازدیدکننده رو نداشتند و باید تو اینترنت میگشتیم و کد جاوا اش رو پیدا میکردیم و میزاشتیم تو قالب وبلاگ! و یادم هست که یه بار تعداد بازدیدکننده های وبلاگم به 400 رسیده بود و چه ذوقی داشتم! داداشم تا دید بهم گفت از این 400 تا بازدید که بعد از این همه وقت داشتی حداقل نصفش رو خودت بازدید کردی! البته غلو کرده بود اما پر بیراه هم نمیگفت! تنها راهی که میشد تعداد بازدیدکننده های وبلاگم رو ببینم این بود که وبلاگم رو باز کنم و با هر باز کردن یک شماره از کنتور بالاتر میرفت! ههههههههه عجب دورانی بود ها ! 

دلم نمیخواد حسرت اون روزها رو بخورم ولی واقعاً روزهای شیرین و تلخی بود که گذشت! 

تا چه شود!