وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

امتحانات میان ترمی

دوران شریف و مقدس الایام المتحانات المیان ترمی هست! 

حلال کنید نمیرسم پست بزارم! و نمیام وبلاگهاتون کامنت بزارم! 

استاده 27 تا سوال انتگرالی سخت! که هر کدومش خیلی زود تموم کنی 10 دقیقه طول میکشه برای امتحان و همش دو ساعت وقت داده! 

هنوزم تو شوک این استاده هستم! 

استاد تو روت خندیدیم پر رو شدی ها! آخه 120 دقیقه تقسیم بر 27 میشه حدود 4.5 دقیقه! کی میتونه انتگرال رو با روش ذوزنقه ای و سیمپسون دو تایی باهم در این مدت حل کنه؟ یا کی میتونه انتگرال حجم سیلندر و واشر رو تو این مدت بگیره؟ 


مریضم

دیروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم که همه چیز دور سرم میچرخه و سرگیجه شدیدی دارم. 

با این حال بازهم اهمیت ندادم و فکر کردم ناشی از کم خوابی همیشگی است ولی همین که دو بار خوردم زمین فهمیدم مشکل جدیه. 

در این دو سال این مشکل خیلی حاد شده و تا حالا شده چهار بار که اینطوری میشم. به ناچار پیامک دادم که نمیتونم بیام سر کار و برگشتم سر تختم. 

مادامی که روی تخت دراز خوابیده بودم همه چیز خوب بود اما همین که بلند میشدم من و دنیا شروع میکردیم به تاب تاب عباسی و حالت تهوع. 

این بدترین وقت برای مریض شدن منه. کلی کار و درس ریخته روی سرم و حالا این مریضی هم شد قوز بالای قوز. 

رفتم دکتر و تشخیصش آلرژی بود. تست آلرژی دادم و معلوم شد به چند چیز که البته خوراکی نیستند آلرژی خیلی شدیدی دارم. با چند آمپول و دوا و سلام و صلوات برگشتم خانه. چند روز طول میکشه تا صد در صد خوب بشم و بعد از اون هم یک دوره درمانی شش ماهه.

 داروها هم همه خواب آور! منم هنوز صددرصد خوب نشدم. و کلاسهایی که روی سرم تلنبار شدند. 

مصارف غیرمترقبه

توی این دو ماه من هیچ چی پول نتوستم تو حسابم ذخیره کنم و هر چی داشتم مال قبل از اون بوده! 

از بس که کلی خرج های جور واجور میاد رو دستم هر هفته! 

خرج دکتر و دوا و درمان - مخارج ماشین، علاوه بر تعویض روغن چند وقت پیش باتری اش رو هم مجبور شدم عوض کنم- دانشگاه هم میگه ما شهریه تابستون رو کمک نمیکنیم و باید نقد بپردازی! - وسط همه این بدبختی ها و مخارج،  حالا این کولر هم ناز کرده و خراب شده! 

دیروز اومدم روشنش کنم دیدم نمیشه! گفتم بیام همین حالا قبل از این که هوا خیلی گرم بشه درستش کنم و البته کلی هم پول دادم تا طرف فهمید یکی از سیم های مربوط به سیستم تهویه که بیرون از خونه بود قطع شده! و بابت یک چسب زدن  و وصل کردن اون سیم  کلی پول ازم گرفت که هنوزم مغزم سوت میکشه! 

ماشین لباسشویی هم سه ماه پیش خراب شده بود که مشکل اون هم یک تیکه صابون لای پره پمپ آب بود که باعث شده پمپ کار نکنه و من کلی پول پیاده بشم! 

حالا خوبه من این دو ماه دارم اضافه کاری هم میکنم! 

چطوری من زنده ام تا حالا ، خدا میدونه! 

آغاز روزهای شلوغ

بعد از تعطیلات بهاری درسها شروع شده و اینبار فشار درسها چند برابر شده! حالا نه تنها پری کلکلوس رو باید بخونم بلکه باید برای سی پلاس پلاس هم باید آماده بشم! در ضمن فشار کاری هم مضاعف شده! مثل اینکه شرکتهای بازیهای کامپیوتری به زودی یک نمایشگاه یا فستیوالی دارند و کلی سفارش کار برای شرکت ما اومده و ما هم مجبوری اضافه کار بایستیم! 

فردا و پس فردا دوستان جشن عید و سال نو رو میگیرند یکیش رو که نمیتونم برم اما احتمالا برای اصل کاریه که روز یکشنبه هست میریم ! 

---


من هنوزم تو کف این وبلاگ نویسی هستم!

 اون زمانها بعد از یک یا دو هفته یه پست میزاشتیم اونم با چه ذوق و شوقی! خب البته سرعت اینترنت دیال آپ  و اون هزینه وحشتناک تلفن و اینترنت دیگه بیشتر از این نمیشد! سرعت تایپ کردن هم که خودمون فکر میکردیم سریع بودیم اما واقعا نبودیم! بعضی وقتها هم میرفتیم یه بیت شعری از جایی کپی میکردیم و یا مطلبی رو از جایی میگرفتیم! یکی از اشتیاقهای شدید من دیدن تعداد بازدیدکنندگان از وبلاگم بود! یادم هست اوایل این کد محاسبه تعداد بازدیدکننده رو نداشتند و باید تو اینترنت میگشتیم و کد جاوا اش رو پیدا میکردیم و میزاشتیم تو قالب وبلاگ! و یادم هست که یه بار تعداد بازدیدکننده های وبلاگم به 400 رسیده بود و چه ذوقی داشتم! داداشم تا دید بهم گفت از این 400 تا بازدید که بعد از این همه وقت داشتی حداقل نصفش رو خودت بازدید کردی! البته غلو کرده بود اما پر بیراه هم نمیگفت! تنها راهی که میشد تعداد بازدیدکننده های وبلاگم رو ببینم این بود که وبلاگم رو باز کنم و با هر باز کردن یک شماره از کنتور بالاتر میرفت! ههههههههه عجب دورانی بود ها ! 

دلم نمیخواد حسرت اون روزها رو بخورم ولی واقعاً روزهای شیرین و تلخی بود که گذشت! 

تا چه شود!