وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

اسباب کشی - اتحادیه - پسردایی

چقدر اتفاقها افتاد این چند روز! چقدر من هم الکی سرم شلوغه! 

فردا قراره بعد از چند سال دوباره یک کامیون کرایه ای از یوهال رو رانندگی کنم! قراره برای اسباب کشی یکی از دوستان کمک کنم چون خودش میترسید بنا شد که من کمکش کنم تا کامیون رو که اینقدرها هم بزرگ نیست رو برونم. 

داریم روی مجوز ایجاد یک اتحادیه کار میکنیم تا بتونیم مراسم ها و گردهمایی هایی رو که داریم منظم تر و در چارچوب تر انجام بدیم. خیلی ها فقط بخاطر رودربایستی اش دارند با ما همکاری میکنند و دلی نیستند تو این قضیه. در قدم اول لیست تعداد خانواده هایی که میخواهیم در این اتحادیه باشیم رو میگیرم. تنها شهر ما حدود 150 تا خانواده هستند و ما باید این اتحادیه رو تشکیل بدیم. 

بعد از قضیه پسر دایی، شوک روانی بدی به من وارد شد اصلا خیلی شخصیتی عوض شدم خیلی بی حوصله شدم اما بد اخلاقی ام کمتر شده بیشتر بیحال و بیحوصله شدم. 

حوصله ام سر رفت!

با وجود اینکه فردا کلی کار دارم ولی امروز به طور خودخواسته ای حسابی حوصله ام سر رفته! 

هیچ انرژی ای نمانده! 

فردا نمیتونه روز پر شکوهی باشه! قراره یک مجلس فاتحه و ختم قرآن برای پسر دایی ام داشته باشم! قرار بود مجلس رو ساده ساده برگزار کنیم اما همین ساده اش هم تا حالا کلی خرج روی دست من گذاشته ! 

الان که این رو مینویسم یادم اومد که ای وای قرآن رو یاد رفت که بپرسم که کی قراره بیاره! یه وقت همه بیان مسجد و قران نباشه! خییلی بده میشه که