وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

امتحان دادن بعضی ها!

دیروز امتحان داشتیم و امتحان خیلی مهمی هم بود. 

مثل همیشه نزدیک بود دیر برسم سرجلسه امتحان. توی راه یکی از همکلاسی ها رو دیدم که هدفون موبایلش رو وصل کرده و از حرکات موزونش معلوم بود داره یک آهنگ خیلی شاد گوش میده. همزمان داشت سیگار هم میکشید و یه بطری نوشابه هم بغل دستش بود که تا نصفش رو هم سر کشیده بود! 


حسابی خودشو شارژ میکرد اینطوری. 


دو دقیقه بعد از شروع امتحانها اومد داخل جلسه امتحان و اول همه برگه اش رو تحویل داد. 

بعضی ها اینطوری روحیه سازی میکنند برای امتحان اونوقت ما با کلی استرس میاییم سر جلسه امتحان! 

البته من اهل دود نیستم و دل و جرأت دودی شدن رو هم ندارم ولی کار ایشون هم واسه خودش ایده ای هست ها. 


مروری بر برنامه ها و تخصص های جدید در دنیای فناوری اطلاعات

از اولین باری که از کامپیوتر استفاده میکردم (سال 2003) تا حالا که سال 2018 است سیستم های کامپیوتری و فناوری ها پیشرفت چشمگیری داشتند. به علت مشکلات شخصی ای که داشتم از سال 2009 به بعد من نتونستم مثل قبل دنبال برنامه ها و اخبار روز کامپیوتری برم و از این نظر خیلی عقب افتادم و واقعاً هم الان پشیمونم. 

در این چند ماه من خیلی روی برنامه های کامپیوتری که نیاز به تخصص داشته باشند جستجوی زیادی داشتم. میخواستم بدونم با دانستن چه برنامه ها و یا دانشی شما به عنوان یک متخصص روز یک برنامه کامپیوتری شناخته میشید. اینجا میخوام بعضی هاش رو برای یادآوری خودم بنویسم و اگر بتونم در آینده برای یادگرفتنشون اقدام کنم. در این مطلبم من روی بازار کار این تخصص ها هم تاکید دارم. 

1- زبان های برنامه نویسی 

شاید از همون اول که کامپیوتر ساخته شد این رشته و تخصص خیلی خیلی مهم بوده! الان هم هست! فعلاً برنامه های جاوا و پیتون توی بورس هستند. اما شما باید زبان سی پلاس پلاس رو هم بلد باشید. از نظر تقاضای بازار کار، پیتون (یا پایتون) برنامه جدیدتری است و خیلی جذب داره. 

یکی از بدیهای برنامه نویسی داشتن صبرو حوصله فوق العاده زیاد و دقت بالا در کار است. فرض کن نشستی یک برنامه رو نوشتی حالا میخواهی آپدیتش کنی! باید دونه دونه سینتاکس ها و ماژول ها رو از اول باید چک کنی که برنامه درست کار بکنه


2- هوش مصنوعی! 

بله! الان بیشتر شرکتهای بزرگ فناوری این خدمات رو هم دارند! اینجا لینک چند تاش رو میزارم

 هوش مصنوعی گوگل. 

https://ai.google/


هوش مصنوعی مایکروسافت

https://www.microsoft.com/en-us/ai


هوش مصنوعی آمازون

https://aws.amazon.com/machine-learning/ai-lex-polly-rekognition/


برنامه واتسون (هوش مصنوعی شرکت آی بی ام)

https://www.ibm.com/watson/

این شرکتها افراد رو در این زمینه استخدام میکنند و چون این برنامه ها جدید هستند در هنگام استخدام نیازی به داشتن سابقه کاری نیست. البته این تخصص نیازمند دانش بالایی در زمینه فناوری وب و برنامه نویسی هست. 


3- خدمات وب در فضای ابر

آمازون وب سرویس (AWS) پیشتاز این فناوری است! بازار کارش هم در اروپا و مخصوصاً آمریکا داغ داغ است! الان دیگه دوره دوره دیتا ساینس هست و گذشت اون زمان که کسانی که نتورکینگ کامپیوترها رو بلد بودند فکر میکردند خدای کامپیوتر هستند. دیگه شرکتها کم کم روی به سرور هایی آوردند که در فضای مجازی و به عنوان کلاود (ابر) هستند. 

یادگرفتن آمازون وب سرویس خیلی آسانتر از برنامه های دیگر است. شاید اگر پشتکار داشته باشید در عرض سه ماه این برنامه رو یاد بگیرید و با تخصصش بتونید یک کار خوب با درآمد مهندسی برای خودتون پیدا کنید. 


4- بلاک چین

IBM Blockchain

این برنامه شرکت آی بی ام هست. کلاً این شرکت همیشه محصولاتش خفن و درجه یک هست! باز هم دیتا ساینس! 

اگه بخوام خلاصه راجع به این بلاک چین بگم، اطلاعات رو به صورت بلاک و زنجیره وار ذخیره میکنند. هر بلاک یک آی دی مخصوص به خودش رو داره و اگر یکی از این بلاک های اطلاعاتی دستکاری بشه، به طور خودکار تمام اطلاعات بعد از آن بی اعتبار میشند و دسترسی به اطلاعات غیرممکن میشه! این یک راه حل عالی برای جلوگیری از هک شدن سرورها و اطلاعات است. 

درآمد کسی که متخصص بلاک چین باشه از یک مهندس هم بالاتر است! 


5- کوبرنیتی و داکر کانتینر

خداییش اسم خفنش رو دارید! تو خط پایین انگلیسیش رو مینویستم تا بتونید تو اینترنت پیداشون کنید

Docker Containers

Kubernetes 

این برنامه ها از مجموعه دیوآپس هستند (Dev-Ops) .شما با دانستن این برنامه ها میتونید یک سیستم انتقال و دریافت داده رو تعریف کنید و اجرا کنید. این برنامه خیلی پیچیده است و شما باید مهارت های بالایی داشته باشید. به هر حال به یادگرفتنش صد در صد می ارزه و متخصص دیوآپس رو شرکتهای فناوری اطلاعات و ارگانهای دولتی  تو هوا میزنند. 


6- لینوکس رو فراموش نکنید

تمام برنامه ها و فناوری هایی که در بالا نوشتم روی سیستم عامل لینوکس قابل اجرا هستند! لینوکس سنت او اس، لینوکس اوبونتو و لینوکس فدورا از سیستم های محبوب تر و برای شرکتهای تجاری بیشتر استفاده میشه! 

خوبی لینوکس اینه که هم سیستم عاملش رایگان هست و هم آموزش های آنلاینش خیلی راحتتر پیدا میشه! 



خب اینم از گزارش امروزم 

شکوفه

این درخت سر کوچه ما تازه یادش افتاده شکوفه بزنه! 

چقدر من به محیط اطرافم بی توجهم! از بس صبح ها میرم سر کار، بعدش کلاس ها و بعدش خونه و دنیای مجازی! شکوفه های این درخت رو ندیده بودم. 

امروز تصمیم گرفتم از ماشین پیاده بشم و ازش عکس و فیلم بگیرم. مخصوصاً فیلمش قشنگ بود چون همون لحظه نسیمی میومد و این درخت و شکوفه هاش تکانی میخوردند که زیبا بود. 

نمیدونم چه درختی هست! حدود یک سال میشه که به این محله جدید اومدم. 

پست فوتبالی

چند روزه که با وجود شدت امتحانات و مشغولیتهای شخصی رو آوردم به تماشای فوتبال! آخرین باری که خیلی جدی جام جهانی فوتبال رو تعقیب میکردم و نمیزاشتم هیچ بازی از دستم در بره سال 2006 بود. بعد از اون اتفاقات زندگی دست به دست هم داد که از این دوران دور بشم! این چند روز که دارم فوتبال نگاه میکنم میبینم که واقعاً فعالیت بدنی ام خیلی کمه! در حدی که اگر نیم ساعت پیاده روی کنم از نا رفتم و تا فرداش هیچ کاری نمیتونم! باید یه فکر اساسی برای خودم بکنم! 

بگذریم، توی بحثی که با بچه های مسجد داشتیم قبل از مسابقات، به این نتیجه رسیده بودیم که ایران از هر کی میخواد ببازه فقط از عربها نبازه! ههههه این مراکشی ها هم یه جورهایی عرب هستند. بازی رو همه باهم نشسته بودیم توی یکی از اتاقهای مسجد نگاه میکردیم! خیلی داد زدم در حدی که گلوم داشت پاره میشد و بالاخره گل رو زدیم (بهتره بگم زدند). خب هر چی بود بالاخره بردیم! به قول اون دوست که میگفت، اگر تو امتحان با تقلب نمره ده بگیری خیلی حال داره! حالا اگر تو همون امتحان با تقلب نمره بیست بگیری خیلی بیشتر حال میده! تیم ایران هم اونشب با هر جور بدبختی و دفاع کردن بود برنده شد و خیلی حال داد. 

اینکه عربستان 5 تا از روسیه خورد هم خیلی دلم خنک شد! نمیدونم هر چی اینا بیشتر گل بخورند من بازم میخوام گل بخورند! حالا چرا از این تیم بدم میاد زیاد نمیدونم! شاید از بس که چندش بازی میکنند و هی مقابل ایران خودشون رو مینداختند زمین و ضد فوتبال بازی میکنند. 

امسال من طرفدار این سه تا تیم هستم که فکر کنم قهرمان بشند. برزیل، آرژانتین، آلمان. 

ببینیم چی میشه! 

استاد بد

خدایا این استاد درس دیفرانسیل و انتگرال چقدر سریع درس میده! کلاس سه ساعته رو تو یک ساعت تموم میکنه. 

این تا حالا بدترین استادی هست که داشتم 

دارم کم کم به این نتیجه میرسم که این درس رو حذف کنم 

جوراب های من

با وجود اینکه من آدم شلخته ای هستم اما همیشه سعی کردم که حداقل کمد لباسهام رو مرتب نگه دارم.آخر هر روز لباسهام رو در میارم و میزارم توی سبدی که کنار کمد لباسهام است و آخر هفته همه رو میندازم توی ماشین لباسشویی.البته نه یکجا. بعد از این که لباسها شسته میشه و خشک میشه. میارمش تو اتاق خوابم و هر کدومش رو تو کشوی مخصوص خودش میزارم. زیرپیراهنی ها، شورت ها، شلوارها، پیراهن ها و جوراب ها. بعد از این دیگه من اصولاً باید برای یک هفته مشکل لباس نداشته باشم تا آخر هفته! اما همیشه با مشکل جوراب روبرو هستم چون همیشه یک لنگه شو پیدا میکنم و کلی زمان میبره تا اون یکی لنگه یا دو تا لنگه مثل هم پیدا کنم!!

امروز بالاخره مجبور شدم دو تا لنگه مختلف جوراب بپوشم و برم سر کار!

حالا خدا کنه ضایع نشم!

درس ریاضی

این درس انتگرال و معادلات دیفرانسیل چقدر سخته! استاد ما از چند روز قبل گفته بود که امتحان رو آنلاین میگیره. من فکر میکردم که این که عالیه! همه سوالها رو تو گوگل سرچ میکنم و جوابش رو میزنم. 

اما شاید باورتون نشه اینقدر این سوالها سخت بود که من چهار ساعت تمام برای 13 تا سوال وقت گذاشتم تا بالاخره با هزار جور ترفند و کلکی که بود تونستم جوابهای نزدیک رو پیدا کنم! 

تمام ترس و دلهره من برای امتحانهای بعدی هست که قراره آنلاین نباشه! اونها رو چیکار کنم ! 

کلاس ما

یکی از کلاسهایی که ترم قبل گرفته بودم ساعتش طوری که همیشه دیر میرسیدم به کلاس و مجبور بودم اون آخرهای کلاس بشینم که البته یه کمی هم سخت بود. از طرفی این کلاس خیلی سنگین بود و حسابی حال ما رو میگرفت و به محض اینکه کلاس تموم میشد همه به سرعت میزدیم بیرون به طرف پارکینگ ها و بعدش خونه! 

ردیف اول این کلاس یه دختری بود که صداش خیلی نازک و با عشوه بود و من از اون پشت که بهش نگاه میکردم خیلی خوش قد و بالا هم به نظر میومد. 

باورتون میشه که من در طول ترم نتونستم چهره این دختر رو ببینم؟!!!!

چون همون طور که گفته بودم من آخر کلاس نزدیک در مینشستم و به طبع جزو اولین نفراتی بودم که موقع اتمام کلاس خارج میشدم. همینطور بعد کلاس همه مثل موشک به طرف خونه میرفتیم! 

اون دختره هم حتی یک بار! حتی یک بار در طول ترم روشو برنگردوند. حتی اگر ما اون عقب مزه پرونی میکردیم! 


فکر کن تو همچین محیطی دارم درس میخونم! 

یک رو ز پر حادثه

عجب روزی بود امروز! 

اول اینکه این استاد کم کم نمره ها رو میزاره توی سایت! از صبح تا حالا هر یک ساعت یکبار چک میکنم که نمره همه امتحانها و تکالیف رو داده یا نه! بالاخره این درس رو پاس میشم یا نه! 

دیشب بازم پلیس منو متوقف کرد! این بار یادم رفته بود که چراغهای ماشین رو روشن کنم و همین طور با چراغهای خاموش داشتم میروندم! خیلی ترسیده بودم ولی خوشبختانه با یک اخطاریه تموم شد و جریمه نشدم. 

توی فیسبوک هم با یکی دعوام شد! کلی فحش به هم دادیم! 

یکی دیگه هم برام درخواست دوستی فرستاده بود تو فیسبوک و چون با چند تا از دوستان و اقوام نزدیکم هم دوست بود درخواستش رو قبول کردم! باهام چت کرد، ولی نمیگه کیه! اما فکر کنم شناختمش! داغ دلم رو تازه کرد. بعد از 5 سال پیدا شده و حالا عکس بچه اش رو هم گذاشته پروفایلش! 

حالا همه اینها به کنار، این همکار ما سر کار صدای موزیک رو اونقدر بلند و رو اعصاب کرده بود که حتی با هدفون هم صداش میومد. نزدیک بود با اون هم دعوا کنم. 

این قدر ناخوش بودم که موقع خونه رفتن یادم رفته بود ساعت بزنم و درها هم بسته شده بود و با هزار جور بدبختی و در زدن رفتم تو و ساعت زدم. 

مسیر راه هم که افتضاح! کامیونه همچین پیچید جلوم که نزدیک بود بهم بزنه. خونه رسیدم نشستم چند تا از این کانال های تلگرامی رو  که توش جک و لطیفه هست باز کنم و چند تا جک بخونم یک کم دلم باز بشه

همیشه بعضی وقتها اینطوری میشه، البته شاید سالی یک یا دو بار. زندگی قشنگ میشه جهنم، دست به هر چی بزنی و یا هر کاری بکنی دردسر میشه برات. 

اما همین که تا آخر این روز هنوز دارم نفس میکشم و آماده ام بازم خدایا شکرت هزار مرتبه 

آن شب قدر که آب براتم دادند .....

چند شب پیش چون تعطیل بودم و درسها هم تموم شده بود  رفتم مسجد. هم برای دیدن دوستها و چند لحظه صحبت و هم کسب کمی آرامش در این زندگی پر از استرس. 

موقع نماز و قبل از افطار، یک پسر جوان در حد نوزده ساله که اسمش علی بود، کنار من ایستاده بود. علی رو دو سال است که میشناسمش و گاهی توی مسجد میبینمش .متولد یکی از کشورهای خارجی هست و به سختی میتونست (در حد چند کلمه) فارسی صحبت کنه. اما نمازش رو کاملاً صحیح میخوند! برام خیلی جالب بود که کسی که توی محیط یک کشور غربی بزرگ شده باشه، بتونه نماز بخونه. چون میدونم در ایران و خیلی کشورهای مسلمان بچه ها یا بلد نیستند و یا هیچ علاقه ای ندارند. 

به هر حال بگذریم، نمیخوام در این مورد طولانی بحث کنم. این آقا علی یکی از طرفدارهای سرسخت فوتبال هست و بهم گفت که هر چی توی این چند ماه کار کرده پس انداز کرده که بره جام جهانی رو از نزدیک ببینه. 

دیروز صبح که شبش مصادف با شب قدر بود ایشون پروازش رو به سمت مسکو شروع کرد.