وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

خانه جدید

این روزها، علاوه بر مشکلات و دغدغه های عجیب و غریبی که دارم به چیزهای دیگه ای هم فکر میکنم و یکی شان خرید یک خانه جدید است. هر چند که الان هم صاحب خانه ای هستم ولی خیلی کوچک و جمع و جور هست. این فکر وقتی به سرم زد که یک روز هر طرف نگاه میکردم یک چیزی افتاده بود و وقتی میخواستم مرتبشان کنم و جایی بچینم جا کم میوردم این در حالی هست که گاهی دلم میخواد چیزهای جدیدتر بخرم که برای اونها اصلاً جایی در خانه نیست. مثلا تو این خونه من هیچ وقت نمیتونم یک تردمیل بخرم چون نمیدونم دقیقا اون رو کجا بزارم! اتاق خواب که اصلاً جا ندارم اتاقی که برای مهمان درست کردم که نمیشه توی هال هم نمیشه! جا نیست آقا جا نیست. در ضمن تابستون ها حیاط بزرگ توی خونه یک نعمت دیگه ای هست که با این حیاط نقلی و کوچیکی که دارم امکان نداره که کاری بکنم! 

اما خرید خانه جدید هم خودش کلی دردسر داره. هزار جور قرارداد و قسط و وام میخواد. حسابی میری زیر بار قرض. ولی خب یه جور سرمایه هم هست. حداقل در مورد خانه ای که الان توش زندگی میکنم ثابت شده که قیمتش بالاتر رفته. ولی خیلی کار سخت و دردسر و مسئولیت هم میخواد. 

در ضمن اگر خانه جدید بخرم اینی که الان هستم رو چیکارش کنم؟ احتمالا باید بدمش اجاره! 

در آخر، همه اینها تا حالا فکر و ایده و تصمیم هست و هنوز چیزی عملی نشده! بیشتر از هفت خان رستم هم نیاز هست 

این روزها

دیگه کم کم داره هوا سرد میشه. همیشه بدترین خاطراتم از سرما بوده. هیچ وقت سرما رو دوست نداشتم. 

یه جور حس غمگینی بهم میده. 

امروز نصف روز کار کردم و اومدم خونه خیلی خسته بودم در حدی که 3 ساعت راحت خوابیدم وقتی بیدار شدم سرم به شدت درد میکرد. باز اون حالت سرگیجه لعنتی شروع شد. 

برای امروز که داره تموم میشه هیچ برنامه ای ندارم برای فردا هم همین طور. این دو روز خیلی کسالت آور خواهند بود 

خدا به دادم برسه با این حالی که دارم 

باید یه تغییر جدی بیارم تو زندگی ام. امشب باید برنامه ریزی کنم 

شروع روزهای طوفانی!

این هفته و هفته بعد احتمالا هفته های خیلی سختی خواهند بود برای من 

امتحانات در هر دو تا درس! 

باید برم دانشگاه و مشکل مدارک امور مالی رو حل کنم 

باید یک وقت دکتر بگیرم تا نتیجه آزمایشها رو ازشون بگیرم 

باید یک وقت دکتر دیگه هم بگیرم 

باید دنبال کارهای اداری پرداخت جریمه هام بگردم 

و ضمناً سر کار هم باید برم و حسابی این روزها کارها شلوغه! 


ببینم چه میکنم! 

برو پسر تو میتونی، همونطوری که همیشه تونستی