وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

مصارف غیرمترقبه

توی این دو ماه من هیچ چی پول نتوستم تو حسابم ذخیره کنم و هر چی داشتم مال قبل از اون بوده! 

از بس که کلی خرج های جور واجور میاد رو دستم هر هفته! 

خرج دکتر و دوا و درمان - مخارج ماشین، علاوه بر تعویض روغن چند وقت پیش باتری اش رو هم مجبور شدم عوض کنم- دانشگاه هم میگه ما شهریه تابستون رو کمک نمیکنیم و باید نقد بپردازی! - وسط همه این بدبختی ها و مخارج،  حالا این کولر هم ناز کرده و خراب شده! 

دیروز اومدم روشنش کنم دیدم نمیشه! گفتم بیام همین حالا قبل از این که هوا خیلی گرم بشه درستش کنم و البته کلی هم پول دادم تا طرف فهمید یکی از سیم های مربوط به سیستم تهویه که بیرون از خونه بود قطع شده! و بابت یک چسب زدن  و وصل کردن اون سیم  کلی پول ازم گرفت که هنوزم مغزم سوت میکشه! 

ماشین لباسشویی هم سه ماه پیش خراب شده بود که مشکل اون هم یک تیکه صابون لای پره پمپ آب بود که باعث شده پمپ کار نکنه و من کلی پول پیاده بشم! 

حالا خوبه من این دو ماه دارم اضافه کاری هم میکنم! 

چطوری من زنده ام تا حالا ، خدا میدونه! 

دوستی


چند روز پیش یکی از همکارهای صمیمی ام اومد پیشم و این عروسک رقصان زیبا رو به من داد.

گفت داشتم میرفتیم خرید، دیدم خیلی ارزان هستند چند تا خریدم و این یکی هم مال تو! بچسبونش جلو داشبورد ماشینت. 

خیلی قشنگه. 

واقعاً وقتی میشه با یک کار ساده و یک تحفه ارزان دلی را شاد کرد و محبت کاشت چرا باید به فکر آزردن آن باشیم! 





امتحان و روزمرگی ها

دیگه مطمئن شدم که نمره کامل درس دیفرانسیل و انتگرال رو نمیگیرم. ولی حداقل این رو پاس میکنم . 

این گوشی های سامسونگ با این که خیلی طرفدارشون هستم اما توی نگه داشتن شارژ باتری خوب نیستند. گوشی قبلی ام که اس شش بود زود شارژ تموم میکرد و چون فکر میکردم کهنه شده ، حتما هم سرعتش پایین اومده 

اما حالا بعد از هفت ماه حتی همین اس ۸ هم وابستگی اش به شارژ خیلی زیاده 

اردیبهشت زیبا

آخر هفته قبلی با بعضی از دوستان تصمیم گرفتیم بزنیم بیرون و از این آب و هوا لذت ببریم. منم چون بیشتر امتحانهای این ترم رو تموم کرده بودم (به جز یکی) قبول کردم بیام. و قرار شد به یکی از دریاچه های خارج از شهر بریم. از شهر که خارج شدیم حدود یک ساعت و ربع رانندگی کردیم تا رسیدیم به این دریاچه. 

کاش میتونستم از مسیر راه فیلم بزارم! چه مسیر زیبایی بود. خوش بحال اونهایی که نزدیکی اینجا زندگی میکنند! 


کرایه کتاب

یکی از بدترین کارها کرایه کردن کتاب درسی است! چون زیاد فرقی با خریدن نمیکنه و تازه باید بعد از پایان ترم پسش هم باید بدی!

از اون بدتر کرایه گرفتن از کتابفروشی خود دانشگاه است! که اگر پس ندی راحت از نمراتت کم میکنند.

حالا باید یا از کارم زودتر بزنم یا بیخیال یکی از کلاسها بشم تا بتونم این کتاب رو پس بدم!

دیگه کتاب کرایه نمیکنم!

اندر وصف حال وهوای متغیر این روزها

این یک تجربه شخصی منه

تو این ماه آب و هوا اصلاً قابل پیش بینی نیست و نمیدونی اون روز قراره بارونی باشه یا آفتابی.

ولی من تجربه کردم که اگر صبح زود صدای بلبل یا صدای پرنده های خوش آواز را در حال آواز خواندن شنیدید به این معنیه که اون روز هوا خوبه و بارانی نیست.

ولی اگر صدای اونها رو نشنیدی یعنی اون روز قراره بارون بیاد!

استدلال با استاد

دیروز سر  کلاس آمادگی برای امتحان نهایی داشتیم. 

استاد مون یک مسئله در 35 دقیقه حل کرد! من کاملاً صبر کردم تا حل مسئله اش تموم بشه بعدش دستم رو بالا بردم و گفتم شما که استادید یک سوال رو تو نیم ساعت تموم کردید پس چه توقعی دارید ما که شاگرد شماییم بتونیم اون همه سوال رو تو امتحان نهایی در عرض دو ساعت تموم کنیم 

استاد خندید و این باعث شد که یک تجدید نظری در تعداد سوالها و زمانش بکنه! 

بالاخره به یک دردی خوردم تو این کلاس! 

سرقت اینترنتی

امروز اول کلاس استادمان برامون توضیح داد که چند روز پیش شخصی نامعلوم از حساب بانکی اش مبلغ خیلی زیادی رو برداشت کرده بدون اینکه حتی متوجه بشه. ایشون هم سریعا به بانک زنگ میزنند تا حسابشون رو متوقف کنند. بعد برای پرکردن فرمهای مربوطه به بانک رفتند. 

بر اساس قانونی که این بانک (که بانک خیلی معتبری هم هست و دست بر قضا خودم هم تو همین بانک حساب دارم) داره در صورتی که ثابت بشه مبلغی به صورت غیرقانونی و کلاه برداری برداشت شده و اگر در کمتر از 24 ساعت به بانک گزارش بدهید میتونید اون مبلغ رو برگشت بدید. اما بانک هم کلی تحقیق و تفحیص میکنه که مطمئن بشه این یک برنامه ساختگی توسط مشتری اش نیست. 

خلاصه استادم تعریف میکرد برای اینکه بانک تحقیقات بیشتری کنه حساب بانکی اش رو به طور موقت مسدود کرده بودند و ایشان عملاً هیچ دسترسی به موجودی خودش در این حساب نداشت و ایشان با هزار مشکل و التماس و این در و اون در زدن بالاخره تونسته حداقل یک پولی از باقیمانده حسابش برداشت کنه تا بتونه کرایه خونه خودش رو بپردازه! 

واقعاً داستان ایشون منو به فکر فرو برد، اول اینکه الان خیلی از خرید های ما اینترنتی است و ما مجبوریم مشخصات کارتمان را ثبت کنیم تا بتوانیم خریدمان را انجام بدهیم که این سایتها و این شرکتها راحت میتونند از این مورد سوء استفاده کنند. 

دوم هم اینکه ما دیگه کم کم با پول نقد بیگانه شدیم! و همه چیزمان شده کارت و حساب بانکی! 

مثلاً خود من، اگر کارتهام نباشند من حداکثر تا یک یا دو روز بتونم دوام بیارم ! دیگه هیچ چی پول ندارم! 

پفک

در بین تمام هله هوله های مضر، من پفک رو از همه بیشتر دوست دارم! 

من اصلاً یک پفک خوار قهار هستم از همون بچگی بیشتر پول تو جیبی هام صرف پفک میشد! حتی حالا که بزرگ شدم و به قولاً تو سن من دیگه خجالت داره! اما بازم نمیتونم ببینم و نخرم! 

در این سالها خیلی از هله هوله ها اومدند و رفتند اما هنوز این پفک است که باقی مانده! شاید به خاطر قیمت ارزانترش باشه! 

شما این اسم ها و این برند ها یادتون هست؟

پفک نمکی - اشی مشی- تینا- بینالود- پرپری- چی توز- مریخی- لینا

بعضی هاشون دیگه تولید نمیشند مثل اینکه! 

شب برات

شب نیمه شعبان همیشه یک شب خوب و شاد بوده برای من! همیشه هر وقت موقع نیمه شعبان میشد کلی جشن و برنامه خوب بوده!  فکر کنم خیلی های دیگه هم مثل من همینطوری تو همچین محیطی بزرگ شده باشند و اصلاً توقع اش رو نداشته باشند و یا اینکه اصلاً در مخیلاتشون نگنجه که یکی بیاد با بلدوزر بره روی عقاید و همه احساسات و خاطرات خوبی که داشتی! تو این چند سال که اینطوری شده! یک سال که در میان جمعی بودم ازشون پرسیدم راستی امسال مراسم نیمه شعبان کجا برگزار میشه! همه چپ چپ بهم نگاه کردند و بحث مفصلی (البته با همدیگه) شروع کردند. 

واقعاً که تو همه چیز ما رو جو میگیره! بابا بزار شادی مون رو بکنیم دیگه!