ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این یک تجربه شخصی منه
تو این ماه آب و هوا اصلاً قابل پیش بینی نیست و نمیدونی اون روز قراره بارونی باشه یا آفتابی.
ولی من تجربه کردم که اگر صبح زود صدای بلبل یا صدای پرنده های خوش آواز را در حال آواز خواندن شنیدید به این معنیه که اون روز هوا خوبه و بارانی نیست.
ولی اگر صدای اونها رو نشنیدی یعنی اون روز قراره بارون بیاد!
دیروز سر کلاس آمادگی برای امتحان نهایی داشتیم.
استاد مون یک مسئله در 35 دقیقه حل کرد! من کاملاً صبر کردم تا حل مسئله اش تموم بشه بعدش دستم رو بالا بردم و گفتم شما که استادید یک سوال رو تو نیم ساعت تموم کردید پس چه توقعی دارید ما که شاگرد شماییم بتونیم اون همه سوال رو تو امتحان نهایی در عرض دو ساعت تموم کنیم
استاد خندید و این باعث شد که یک تجدید نظری در تعداد سوالها و زمانش بکنه!
بالاخره به یک دردی خوردم تو این کلاس!
امروز اول کلاس استادمان برامون توضیح داد که چند روز پیش شخصی نامعلوم از حساب بانکی اش مبلغ خیلی زیادی رو برداشت کرده بدون اینکه حتی متوجه بشه. ایشون هم سریعا به بانک زنگ میزنند تا حسابشون رو متوقف کنند. بعد برای پرکردن فرمهای مربوطه به بانک رفتند.
بر اساس قانونی که این بانک (که بانک خیلی معتبری هم هست و دست بر قضا خودم هم تو همین بانک حساب دارم) داره در صورتی که ثابت بشه مبلغی به صورت غیرقانونی و کلاه برداری برداشت شده و اگر در کمتر از 24 ساعت به بانک گزارش بدهید میتونید اون مبلغ رو برگشت بدید. اما بانک هم کلی تحقیق و تفحیص میکنه که مطمئن بشه این یک برنامه ساختگی توسط مشتری اش نیست.
خلاصه استادم تعریف میکرد برای اینکه بانک تحقیقات بیشتری کنه حساب بانکی اش رو به طور موقت مسدود کرده بودند و ایشان عملاً هیچ دسترسی به موجودی خودش در این حساب نداشت و ایشان با هزار مشکل و التماس و این در و اون در زدن بالاخره تونسته حداقل یک پولی از باقیمانده حسابش برداشت کنه تا بتونه کرایه خونه خودش رو بپردازه!
واقعاً داستان ایشون منو به فکر فرو برد، اول اینکه الان خیلی از خرید های ما اینترنتی است و ما مجبوریم مشخصات کارتمان را ثبت کنیم تا بتوانیم خریدمان را انجام بدهیم که این سایتها و این شرکتها راحت میتونند از این مورد سوء استفاده کنند.
دوم هم اینکه ما دیگه کم کم با پول نقد بیگانه شدیم! و همه چیزمان شده کارت و حساب بانکی!
مثلاً خود من، اگر کارتهام نباشند من حداکثر تا یک یا دو روز بتونم دوام بیارم ! دیگه هیچ چی پول ندارم!
در بین تمام هله هوله های مضر، من پفک رو از همه بیشتر دوست دارم!
من اصلاً یک پفک خوار قهار هستم از همون بچگی بیشتر پول تو جیبی هام صرف پفک میشد! حتی حالا که بزرگ شدم و به قولاً تو سن من دیگه خجالت داره! اما بازم نمیتونم ببینم و نخرم!
در این سالها خیلی از هله هوله ها اومدند و رفتند اما هنوز این پفک است که باقی مانده! شاید به خاطر قیمت ارزانترش باشه!
شما این اسم ها و این برند ها یادتون هست؟
پفک نمکی - اشی مشی- تینا- بینالود- پرپری- چی توز- مریخی- لینا
بعضی هاشون دیگه تولید نمیشند مثل اینکه!
شب نیمه شعبان همیشه یک شب خوب و شاد بوده برای من! همیشه هر وقت موقع نیمه شعبان میشد کلی جشن و برنامه خوب بوده! فکر کنم خیلی های دیگه هم مثل من همینطوری تو همچین محیطی بزرگ شده باشند و اصلاً توقع اش رو نداشته باشند و یا اینکه اصلاً در مخیلاتشون نگنجه که یکی بیاد با بلدوزر بره روی عقاید و همه احساسات و خاطرات خوبی که داشتی! تو این چند سال که اینطوری شده! یک سال که در میان جمعی بودم ازشون پرسیدم راستی امسال مراسم نیمه شعبان کجا برگزار میشه! همه چپ چپ بهم نگاه کردند و بحث مفصلی (البته با همدیگه) شروع کردند.
واقعاً که تو همه چیز ما رو جو میگیره! بابا بزار شادی مون رو بکنیم دیگه!
یکی از وحشتناک ترین چیزهای جهان همین نظام پزشکی و سلامتی هست! هر قیمتی دلشون خواست میدن هر کاری دلشون خواست میکنند همه باید این دکترها رو به خاطر کارشون تقدیس کنند (نه به خاطر اون همه پولی که میگیرند) .
دکترهای این دوره زمونه همه تاجر شدند! حق ویزیت این قدر باید بدی و داروهایی رو که من میگم از داروخونه هایی که من میگم میگیری و بعد جاهایی که من میگم میری آزمایش میدی!
اعصاب نداریم بخدا
دوشنبه و سه شنبه که مصادف است با اعیاد نیمه شعبان و از بخت بد من مصادف با امتحان ریاضی گسسته ، این که هیچ. اصلاً نمیرسم برم.
آخر هفته رو هم از طرف دوستان مسجدی اعلام کردند که پیک نیک دسته جمعی میرند خارج از شهر کنار یکی از دریاچه ها! که این رو هم به احتمال زیاد نمیرسم برم! (اینبار البته درسی نیست ) .
اینو بگم من یک آدم افراطی و تندرو دینی نیستم، راجع به این موضوع سالها با خودم درگیر بودم حالا فعلاً که در این نتیجه هستم که هی زود بابت هر مسئله ای جو گیر نشم! وقتی با یک جمع حال میکنم و اون جمع بهم احترام میزارن و کاری بهم ندارند دیگه مشکل من چیه که بخوام راجع بهشون نظر بدم. من باهاشون زندگی ام رو میکنم و ازش لذت هم میبرم.
فردا هم که نوبت دکتر دارم و هنوز سر کار اعلام نکردم که ممکنه زودتر تعطیل کنم (حتما صداشون در میاد بابت این کار)
این وسط امتحان امشب درس برنامه نویسی رو خوب دادم حداقل!
دارم میپکم از خستگی کی این دو هفته تموم بشه چند روز نفس راحت بکشیم
هوا بسیار عالی و دلپذیر، صدای بلبل و بوی خوش گل از بیرون میاد!
همه چیز آماده برای بیرون رفتن و قدم زدن در دل طبیعت و دمی چند آساییدن!
اما این وسط من باید بشینم خونه و برای امتحانهای هفته بعد بخونم!
اینطوریه که جوونیمون حروم میشه دیگه!
این عکس رو همین الان از پنجره اتاقم گرفتم
در ابتدا می بایست تعریف صحیحی از نوع شمارشی enum ارائه داد و در ادامه به نحوه استفاده از آن پرداخت. برای توضیح این موضوع از یک مثال استفاده می کنیم. فرض کنید می خواهید یک برنامه حسابداری بنویسید که در آن حقوق نظافت چی 3 واحد پول، حقوق منشی 5 واحد پول، حقوق کارمندان 6 واحد پول و حقوق کارشناسان 8 واحد پول باشد و در ادامه قصد دارید تا جمع پرداختی را محاسبه کنید...
راه اول بدون استفاده از enum)
در این روش می توانید مقدار حقوق هر فرد را جمع کنید که در این حالت خروجی برابر مقدار پرداختی در سر ماه خواهد بود. ولی در این روش دو مشکل وجود دارد. یکی اینکه اگر تعداد افراد شاغل در شرکت زیاد باشد، باید از یک دفترچه راهنما استفاده کنید تا فراموش نکنید که مثلا حقوق کارمند چند واحد پول بوده است و دیگر اینکه اگر فردی برنامه ی شما را بخواند متوجه نمی شود که 6 واحد پول به چه معناست. برای رفع این مشکلات از نوع شمارشی enum استفاده می کنیم. برای مشاهده جزییات به ادامه توجه کنید.
راه دوم با استفاده از enum)
ساده و صریح بگویم: در واقع در این روش کارمند را به معنای 6 واحد پول در نظر می گیریم و به کامپایلر می گوییم هر کجا نام کارمند را دید به جای آن 6 واحد پول جایگزین کن. به این صورت هم مشکل اول حل می شود (چرا که تنها یک بار حقوق کارمند را مشخص می کنیم و در ادامه تنها از آن استفاده می کنیم) و هم مشکل دوم. (چرا که به جای مقدار حقوق، نام کارمند را قرار می دهیم.)
زبان برنامهنویسی C از دو نوع متغیر پشتیبانی میکند: متغیرهای معمولی و اشارهگرها (متغیرهای حاوی آدرس حافظه). زبان ++C نوع سومی را به این مجموعه اضافه کرده است: متغیرهای مرجع (Reference).
متغیرهای مرجع از روی دو نوع دیگر ساخته میشود و به نوعی میتوان گفت نام مستعار برای متغیر اصلی به حساب میآید. برای تعریف متغیر مرجع از عملگر & استفاده میکنیم:
1 | int a; |
2 | int &b = a; |
عبارت فوق متغیر b را مرجعی برای a معرفی میکند. از این کد به بعد متغیرهای a و b معادل هم هستند. یعنی تغییرات a در b و تغییرات b در aتاثیر میگذارد. در واقع a و b از یک محل حافظه استفاده میکنند؛ یا اینکه یک خانهی حافظه، دو نام متفاوت دارد.
کاربرد اصلی متغیرهای مرجع را میتوان در انتقال اطلاعات به توابع و بالعکس دید. همانطور که میدانید در زبان C دو روش برای انتقال اطلاعات به تابع و بالعکس وجود دارد: مقدار و اشارهگر. زمانی که از روش اول استفاده میکنیم، آرگومان متناظر با پارامتر تابع فقط یک کپی از مقدار آن پارامتر را دارد. یعنی تغییر متغیر آرگومان تاثیری در متغیر پارامتر ندارد.
منبع الگوریتم ها
متغییرهای مرجع در سه جا به درد میخورند
1- هنگامی که داده های برگشتی ما بیشتر از یکی باشد
2- برای تغییر پارامتر اصلی
3- برای ذخیره کمتر حافظ و زمان