| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | |||
| 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
| 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
| 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
| 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
امروز بعد از کلاس آموزشی که داشتم بنا به اصرار خیلی از صفحات مجازی رفتم این آهنگ الناز گلرخ و شوهرش حمید فدایی به اسم "جاست فالو می" رو گوش دادم.
داشتم فکر میکردم بعد اینهمه اتفاق وحشتناک اوضاع کم کم بهتر میشه تا اینکه این ویدیو رو دیدم!
هر چند که بابت گوش دادن این آهنگ فاخر پولی ندادم اما همش حس میکردم باید یه پولی هم بگیرم .!
آخه خانم نمیشد تو این دوران قرنطینه شما هم تو خونه همون کیک تون رو درست میکردید و آهنگ نمیخوندید؟
خداییش اصلاً تینک نمیکردم اینقدرخوب باشی! 
یک ساعت تینک از هزار سال عبادت بهتر است. شهرداری تهران
باز خدا رو شکر خارجیها اون قسمت فارسیشو نمیفهمن وگرنه اونو چطور جمعش میکردیم
یعنی مدتها بود اینقدر نخندیده بودم . خداییش دمت گرم
راستی این عکسی که من گذاشتم هدر وبلاگم حالا جزو یکی از هدر های پیش فرض بلاگ اسکای شده ها!
اینها بهم بدهکارند بابت این موضوع! 
امروز در اخبار دیدم که درست 40 سال پیش واقعه طبس رخ داده و برای همین کنجکاو شدم که داستان دقیق و کامل این واقعه رو پیدا کنم. باورم نمیشد که ویدیوهای ایرانی هم خیلی قدیمی و هم خیلی بی کیفیت بودند در این زمینه و اصلاً یک ویدیو کامل و مستند خوب پیدا نمیشد!
چند ویدیو البته دیدم که به سبک اون زمان ها درست شده بود که وسطش سخنهای امام و دیگر رهبران هم توش بود.
رفتم سراغ طرف دیگر ماجرا و البته آمریکاییها ویدیو ها و مستندهایی که درست کرده بودند بیشتر به روزتر و خبری تر بود ولی کاملا واضح بود که بعضی از حقایق رو پوشش نداده بودند . چند نکته از این چند تا مستند کوتاه که نهایتا 20 دقیقه ای بود برداشت کردم
- نیروهای دلتا فورس که اینقدر تبلیغ ازشون میشه و همه میگن چقدر خفن هستند تو این عملیات نجات گروگانهای آمریکایی بودند! که همونها هم گند زدند
- قرار بوده از ورزشگاه آزادی برای فرودگاه هلیکوپترها استفاده بشه!
- بیش از صد بار عملیات حمله رو تمرین کرده بودند و با اطلاعاتی که از آشپز سفارت بدست آورده بودند فهمیدند که گروگانها دقیقا کجاو در کدام ساختمان مستقر هستند
- از قبل هماهنگی شده بوده که برای نیروها در نزدیکی قم کامیون آماده کنند تا برند به طرف تهران
- بهشون گفته بودند که اگر کمتر از 6 هلیکوپتر باقی موند عملیات لغو میشه که همین طور هم شد
- بعد از اینکه یک هواپیما به هلیکوپتر در صحرا برخورد میکنه یکی از هواپیماهای ترابری هم آسیب میبینه و باوجود همین آسیب دیدگی مجبور میشن هواپیما رو بلند کنند و نیروها رو تخلیه کنند که آمریکایی ها میگند این پرواز با وجود اون آسیبی که به بال رسیده بود در زمان خودش خیلی بی نظیر بوده
- طوفان شن رو آمریکایی ها خیلی بهتر و البته وحشتناکتر توصیف کرده بودند اسم این طوفان را حبوب گذاشتند و عامل اصلی شکست این عملیات بوده- هر چند که کارشناسان پیش بینی هوای صاف کرده بودند اما این حبوب مثل این قابل پیش بینی نبوده و باعث شده 80 دقیقه دیرتر از قرار به محل برسند. خلبانها میگفتند بیشتر از صد متر جلوتر رو نمیدیدند و این واقعا برای یک خلبان وحشتناک هست.
- موضوع اتوبوس مردم عادی و کامیونی که از جاده ای در نزدیکی هواپیماها و هلیکوپترها رد میشده رو آمریکایی ها کاملا سانسور کرده بودند و حتی اشاره ای هم بهش نکرده بودند در حالیکه ایرانی ها به شدت و با آب و تاب به این موضوع پرداختند
- اما بعد از فرار نیروهای آمریکایی و باقی گذاشتن هلیکوپترهایشان باز هم ایرانی ها گند زدند و به نیروهای خودی شان که مشغول بررسی هلیکوپترها بودند شلیک کردند و تمام هلیکوپترها را خاک یکسان کردند و کار آمریکا را حداقل از این نظر که به تکنولوژی شون دست پیدا کنند آسان تر کردند. فرمانده سپاه منطقه هم بخاطر همین موضوع کشته شد.
با این شیوع بیماری ویروس کرونا خیلی ها مثل خودم از کار بیکار شدند. من بعد از سالها این اتفاق برام افتاد بار قبلش زمانی بود که تازه به این کشور مهاجرت کرده بودم و بعنوان یک مهاجر تازه وارد و هیچی ندان اون موقع دنبال کار بودم. یادم هست دنبال ساده ترین کارها بودم چون یک تازه وارد دیگه چیزی برای از دست دادن نداره. اون موقع من صفر صفر بودم . نه خونه نه ماشینی و حساب بانکی و نه هیچ چیز دیگه ای داشتم. همه چیز برام تازگی داشت و برای همین تقریبا از شرایطی که داشتم راضی بودم و از زندگی در حدی که میرفتم یه فروشگاه معمولی و کلی عکس میگرفتم لذت میبردم!!
ولی بیکاری الان در زمانی رخ داده که من به شدت درگیر این سیستم کاپیتالیستی اینجا بودم و هزار جور قسط و بیمه و دلمشغولی های ریز و درشت برای خودم درست کردم. میخوام بعضی از تجربه هام رو در این شرایط برای کسانی مثل من هست بگم.
اولین کاری که بعد از اینکه فهمیدید کار رو از دست دادید و به این زودی ها قرار نیست کار جدید پیدا کنید این هست که سریع همه قسط ها و بدهی ها رو پرداخت کنید. مثلا برای من مبلمان و کامپیوتر و تختخواب رو قسطی خریده بودم حساب اینها رو در اولین فرصت صفر کردم که بعدا دست و پاگیرم نشند و در ضمن قسط خونه هم دارم ولی چون مبلغ این بالاتر از توانم بود سعی کردم قسط سه ماه رو پیش پیش پرداخت کنم که تا اون موقع خیالم راحت باشه. بعد از اون پرداخت قبض ها بود که سعی کردم یک یا دو ماه رو حداقل پرداخت کنم البته با این کارها حساب بانکی ام تقریبا نزدیک به صفر شد. در حدی که برای خورد و خوراک چیزی باقی نموند.
اما تجربه ثابت کرده که وقتی جا و مکانت جور باشه پیدا کردن خورد و خوراک راحته. اینقدر اینجا سازمانهای دولتی و خیریه هستند که این چیزها رو ساپورت کنند . خوشبختانه کامیونیتی مسلمانها در این مورد خیلی کمکم کردند و به طور ناشناس اندازه یک ماه برام مواد غذایی آوردند و بعد از دو سه هفته کم کم کمکهای دولتی که فقط برای یکبار بود هم رسید و بعد از اون بیمه بیکاری هم رسید. من خیلی راحت بهشون میگفتم که برید حساب بانکی ام رو ببینید من چیزی ندارم و خیلی راحتتر میتونستم قانع شون کنم که این بیمه شامل ام بشه . خوشبختانه پرداخت دوم بیمه بیکاری شامل کمکهای اظطراری این دوره هم شد و مبلغش خیلی بیشتر شد. حالا از نظر مواد غذایی راحت تا چند ماه تامین هستم حتی میتونم دو ماه دیگه اضافه تر قسط خونه رو که از همه مهمتر و البته بیشتر هست رو پرداخت کنم.
کار دیگه ای که کردم هم این بود تمام لوازم خانه ام رو همون اوایل مرور کردم و دیدم تعدادی از اونها رو الان نیاز ندارم و آنلاین همه رو فروختم و پولهاشون رو نقد پیش خودم نگه داشتم برای روزهای مبادا!
خداییش من خیلی حرص این مال دنیا رو میخورم . خیلی خیلی زیاد
این روزها علاوه بر جستجوی کار به صورت آنلاین که معمولا نتیجه ای ندارد، دنبال درسهای خودم و آموزش های بیشتر هستم. خوشبختانه خیلی از سایتها که قبلا پولکی بود الان آموزشها رایگان شده و باید از این فرصت استفاده رو کرد
اما حالا من حال من خیلی بهتر هست به بهتر شدن اوضاع به شدت امیدوار هستم و میدونم که همه چیز خوبتر خواهد شد.
خدایا شکرت
خداییش خودتون یه حساب سر انگشتی بکنید
بزرگترین بانک مطالعات ویروس در قاره آسیا در شهر ووهان چین قرار دارد!
چینی ها هنوزم تاکید دارند که این ویروس کووید 19 از بازار حیوانات ووهان به انسان منتقل شده!
دم خروس رو قبول کنیم یا قسم حضرت عباس رو؟
این روزها برای من بزرگترین آزمایش ها بود که به خداوندی خدا بیشتر و بیشتر معتقد باشم و بیشتر شکرگزارش باشم.
روزهای قرنطینه و خانه نشینی برای من فرصتی بود که کمی به اطرافم نگاه کنم، با دوستانم صحبتی کنم و حتی آنها را محک بزنم. باور کنید در این مدتی که ساکن این شهر بودم به اندازه این روزها متوجه زیبایی اش نبودم. چه شهر و محله زیبایی داریم هوای بهاری اینجا چقدر دلنشین هست روزهایی که هوا صاف تر هست میرم بیرون قدم میزنم و این اواخر انگار روحم داره تازه میشه . همه جا سر سبز و گل های زیبا مردم همه با لبخند از کنارت رد میشند. هوا انگار اکسیژن خالص هست و باوجود اینکه اوایل فکر میکردم آلرژی من باعث بشه حالم بدتر بشه اما انگار اثر نکرد و حالم را بهتر کرد. هر طرف یک پرنده ای میخواند و من چرا باید میان این همه زیبایی و لطافت و نعمت پروردگار نگران چند مدت بیکاری خودم باشم ؟
اتفاقا از نظر مالی تا حالا که اصلا به ضررم هم تموم نشده . خدایا خودت میدونستی و چقدر من رو دوست داشتی ولی من بیخود ناراحت میشدم.
یکبار دیگه در زندگی ام به حکمتت پی بردم. حقا که بندگی زیبنده تو است.
این روزها باعث شد تعدادی از به ظاهر دوستانم رو هم حذف کنم و تعدادی را که مدتها باهاشون صحبتی نداشتم باهاشون صحبت کنم . چقدر خوب
خودم هم نمیدونم چه خبره تو ذهنم
ولی میدونم حالا حالاها طول میکشه تا من دوباره به وضعیت قبلی ام برگردم
این روزها دارم تلاش میکنم و دست و پا میزنم تا بتونم بیشتر یاد بگیرم از گذشته و حالم
همین برای فعلا
امروز صبح یه کار یک ساعتی انجام دادم. هر چند که وقتش کم بود اما همش رو با عشق انجام دادم
و چقدر هم لذت بردم وقتی این کار رو به صاحب اصلی اش تحویل دادم
و اونم چقدر باهاش فخر فروخت!
دنیا به همین سادگی و همین زیباییه گاهی
بالاخره اولین چک از بیمه بیکاری ام رسید و به مقدار زیادی از استرس و نگرانی هام کم شد. حداقل تا یک یا دو ماه دیگه من مشکلی ندارم. تو این وضعیت خراب ویروس کرونا، فصل آلرژی هم دیگه مزید بر علت شد و واقعا خیلی سخت بود امروز. به هر حال هر چه بود تمام شد.
این روزها که تنها در خانه هستم، گاهی سعی میکردم با دوستانم در تماس باشم. حداقل باهاشون صحبت کنم و کمی درد دل کنم بعضی ها جواب دادند و خیلی ها یا مشکل داشتند یا بهانه ای آوردند.
از بین همه ، فقط یک نفر بود که شیفته مرام و محبتش هستم و خدا را شکر میکنم که کسی هست که هر چند در آن سر دنیا، اما مهربان و دوست داشتنی و دلسوز هست. تو نعمتی هستی که همیشه شکرگزار خداوند هستم.