وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

الگوریتم

این الگوریتم لعنتی چرا اینقدر سخته! 

دختر همسایه ما

حدود یک ماه هست که این دختر همسایه دیواربه دیوارما مشکل روانی پیدا کرده. اینطور که خودش و پدرش تعریف میکردند مشکلات زیادی رو تجربه کرده، شوهرش بعد از یک سال ولش کرد رفت و ضربه روحی بدی خورد از کار هم اخراج شد و کم کم رو آورد به سیگار کشیدن. این اواخر این دوست پسر آخریش هم بهش نارو زد و ولش کرد رفت! این اواخر اوضاعش خیلی خراب شد، شروع کرد به خسارت زدن و بلند بلند با خودش حرف زدن دو شخصیتی هم شده بود. دیگه نمیگم چیکارها کرد که بالاخره مجبور شدم به پدرش زنگ بزنم. ایشان هم بعد از دو روز به این نتیجه رسید که به بیمارستان روانی معرفی اش کنه. 

وقتی یادم میاد قبل از اینکه اینطور مشکل پیدا کنه یک همسایه معمولی بی آزار (البته به جز ایام هالوین با اون عروسک ترسناکش) بود ناراحت میشم. خدا کنه خوب بشه و این دفعه بیاد زندگی اش رو از نو بسازه. 

مجالی نیست

خیلی دوست دارم راجع به اتفاقات ریز و درشت این چند روز بینویسم 

اما اصلاً و ابداً مجالی نیست!

فعلاً

هفته چهارم - کامپیوترهای قراضه من- ایرانی های این روزها

از 45 نفر حالا 35 نفر باقی موندیم! این نشون میده که چقدر این دوره سخته که همین چهار هفته اول، ده نفر رو ناک اوت کرده. 

خیلی نامردیه، تقریبا کل کلاس لپتاپشون بهتر از مال منه! 

یا مک بوک دارند یا اگر ویندوز هست همه کور آی سون با حداقل 8 گیگ رم هست! 

مال من یه کور آی تری با 6 گیگ رم هست! 

وضع مالی هم که دیگه خرابه. همین چند روز پیش کلی پول دادم بابت صندلی و اون تشک مخصوص و گرون قیمت که هنوزم به دستم نرسیده! دو ماه پیش هم که گوشی رو جدید کردم، ماشین لباسشویی رو که گارانتی خونه فقط نصف پولش رو داد و بقیه اش رو از جیب دادم یه دونه نو خریدم! هیچ چی پول نمونده دستم برای خرید اضافه از مخارج خونه! تا چند ماه ! 

ولی حتما تا اولین فرصتی که پیدا خواهم نمود یه لپتاپ 16 گیگ رم و اس اس دی و کور آی سون آخرین جنریشن خفن با دسک تاپ خفن تر باید بخرم! خداییش پونزده سال پیش  سیستمم به روز تر از الان بود! اون موقع من یه اینتل 1700 سلرون داشتم با 256 مگ رم دی دی آر! که در زمان خودش که همه اکثراً یا ویندوز نود و هشت داشتند یا مثل من ویندوز ملینیوم  یه سیستم خوب بود. الان سیستم دسکتاپم که خجالت آوره، این لپتاپه هم داره زور میزنه وقتی بیشتر از چند تا پیج و اپلیکیشن و برنامه رو باهم باز میکنم! 

خیلی ناراحت میشم وقتی این همه جو زدگی و تعصب کور مردم ایران رو میبینم. چرا اینقدر این مردم آرزوی مردن برای همدیگه میکنند؟ چرا اینقدر فکر میکنندباعث بدبختی و مشکلاتشون تقصیر این و اون هست . چرا اینقدر آشفته هستند و مهمتر از همه چرا این مردم اینقدر فکر میکنند که کارشناس اند؟

البته و صد البته بلانسبت بعضی ها. 

ولی هر بار میام تو فضای مجازی مثل فیسبوک و اینستاگرام، حالم از این همه تنفر کور و بی مورد به هم میخوره. 

آی لاو پرسپولیس

نمیدونم این پرسپولیس کار دیگه ای نداره جز سوزوندن مثلث تاس؟ (تاس=تراکتور-استقلال-سپاهان)

داور دقیقه 115 برای سپاهان پنالتی گرفت اما زد بیرون! 


حرف ندارم به جز اینکه 

بیایید پنالتی هایمان را سانتر نکنیم! 

عکس یادگاری - تشک گران!

دیروز با بچه ها ی فول استک عکس یادگاری دسته جمعی گرفتیم. یه عکس از خودم هم گرفتم که خیلی خیلی عالی و حرفه ای اومد. از بس خوشم اومد گذاشتمش پروفایل تلگرامم. 

این کمر درد من رو مجبور کرد که برم یک صندلی راحتتر و گرونتر  یک تشک خیلی خیلی خیلی گرون بخرم. تا چند روز دیگه تشک میرسه دستم. خدا کنه بهتر بشه اوضاعم .

چارت شخصیتی من ENTJ-A

بر اساس پرسشنامه ای که پر کردم چارت شخصیتی من  ENTJ-A  است. یک فرمانده! 

البته دو سال پیش هم من پرسشنامه دیگری را پر کرده بودم ونتیجه همان بود! 

اگر میخواهید بیشتر در مورد چارت شخصیتی من بدونید اون کلمه انگلیسی رو سرچ کنید بدانید که من که هستم! 

اگر میخواهید در مورد چارت شخصیتی خودتان بدانید و در ضمن ادعای انگلیسی تون هم میشه! این لینک رو کلیک کنید و به صد تا سوالش جواب بدید! تا چارت شخصیتی خود را ببینید و به این حقیقت پی ببرید که در مقابل حاج رضا هیچ نیستید ! 

https://www.16personalities.com/free-personality-test


این روزها

این چند روز از بس که پشت صندلی نشستم و کد تایپ کردم کمرم درد گرفته 

البته به تخت خوابم و به نوع خوابیدن بد من هم بستگی داره 

دیروز چند تا پچ مخصوص درد کمر خریدم همین که استفاده میکنم دردش آروم میشه ولی حسابی خوابم هم میاد. در حالیکه اصلاً وقتی برای خوابیدن ندارم. 

خودم رو گرفتار چه عذابی کردم 

دوره آموزشی

این شش ماه دوره آموزشی که حالا در هفته سومش هستم واقعاً سختترین دوره آموزشی ای بوده که تا حالا دیدم! 

تا حالا چند نفر تلفات داشتیم و استعفا دادند. منم نمیدونم با این شرایطم بتونم تا آخر ادامه بدم یا نه!

هر شب تا ساعت یک الی دو شب روی اساینمنت ها کار کنی، بعدش هم صبح زود بری سر کار! تا ساعت 5

شش میرسم خونه و تا خستگی رفع میشه و حدود یک ساعت کارهای خونه مثل لباس و ظرف و مرتب کردن. هفت و نیم یا هشت شروع به کار میکنم تا ساعت دو! این وسط هم یه غذای آماده! و خدا رو شکر رمضان هست و میرم مسجد نزدیک خونه افطاری رو میزنم و میام. 


یعنی فشار حداکثری ها! 

اثراتش رو بعد از چند هفته دارم میبینم! وزنم داره زیاد میشه! چون هیچ تحرکی ندارم و مدام پشت کامپیوترم هستم.اعصاب درست و حسابی ندارم. مدام همه چیز رو فراموش میکنم! درد کمر هم حالا اضافه شده!  سر کار هم که دیگه شهره عام و خاص شدم با این چهره خسته و خواب آلودم! رئیسم میگه حیف که بهت نیاز داریم اینجا وگرنه با این دیر اومدنت و سر کار خوابیدنت خیلی وقت پیش اخراج شده بودی! منم کم نمیارم و بهش میگم شما به جای این حرفها به فکر اضافه حقوق من باش! ولی میدونم این رئیس خیلی منو دوست داره. سر میز کارش فقط لوگوی اسم من هست.

با خودم و زمین و زمان دعوا دارم! حتی شبها تو خواب! 

فقط یاد خاطرات گذشته مثل همین پارسال این موقعها کمی آرومم میکنه که چقدر خوش بودم و خرم دل و انشالله بعد از این سختی ها این بار بهتر از همیشه خواهد شد!