ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حدود یک ماه هست که این دختر همسایه دیواربه دیوارما مشکل روانی پیدا کرده. اینطور که خودش و پدرش تعریف میکردند مشکلات زیادی رو تجربه کرده، شوهرش بعد از یک سال ولش کرد رفت و ضربه روحی بدی خورد از کار هم اخراج شد و کم کم رو آورد به سیگار کشیدن. این اواخر این دوست پسر آخریش هم بهش نارو زد و ولش کرد رفت! این اواخر اوضاعش خیلی خراب شد، شروع کرد به خسارت زدن و بلند بلند با خودش حرف زدن دو شخصیتی هم شده بود. دیگه نمیگم چیکارها کرد که بالاخره مجبور شدم به پدرش زنگ بزنم. ایشان هم بعد از دو روز به این نتیجه رسید که به بیمارستان روانی معرفی اش کنه.
وقتی یادم میاد قبل از اینکه اینطور مشکل پیدا کنه یک همسایه معمولی بی آزار (البته به جز ایام هالوین با اون عروسک ترسناکش) بود ناراحت میشم. خدا کنه خوب بشه و این دفعه بیاد زندگی اش رو از نو بسازه.
درسته که خودش احتمالا شخصیت ضعیفی داشته، ولی اینا همون صدماتیه که مردها به زن ها میزنن
امکانش هست، چون ظاهرا شوهرش رهاش کرده بوده
بیچاره دختر همسایتون
آدمی از زمان بعدش واقعا بیخبره،چقدر سخت بوده اوضاع واسش که دچار بیماری روحی روانی شده
واقعا
ان شاءاله.خدا کمک همه مریضا بکنه. دختر همسایه تونم خوب شه و





برگرده و
همون همساده بی آزارشه
خودتون درصحت و
سلامتی ایام خوشی رو سپری کنیدو
عهههههچندتا سین شین نوشی
خدا کنه. چون فعلاً ترسم اینه که بابای دختره خونه رو بفروشه به یکی دیگه که اصلاً نمیدونم کی هست و چیکاره هست.