ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یادم هست تازه که جوانتر شده بودم قدم شده بود همینی که الان هستم!
کلا توی فامیل و همسایه ها و دور بری ها من بلند قد ترین بودم (البته هنوزم به نظرم من معمولی ام) ولی خودتون دیگه تصور کنید
یک جوان لاغر ترکه ای به ۱۸۰ تا قد! به شدت لاغر بودم اونموقع ها
برای همین بعضی از بچه ها برای اذیت کردن من منو صدا میزدند بابا لنگ دراز
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
خداییش که چقدر بدم میومد اونزمان از این اسم . خب وقتی یکی شما رو همیشه اینطوری صدا بزنند و دایم گاه و بیگاه بلندی قدت رو به روت بیارند به اون موضوع حساس میشی .
اما الان تو وبلاگستان که چرخ میزنی اونم وبلاگ دخترها از ده نفرشون دوازده تاشون یه پست دارند در مورد اینکه اینا الکی مثلا جودی آبوت اند و دنبال بابا لنگ دراز رویایی شون هستند و براشون نامه مینوسیند
یعنی زنه بالای چهل سنش هست داره کم کم بچه اش به سن رشد میرسه تو وبلاگش با این تیتر شروع میکنه بابا لنگ دراز عزیزم بعدش یه نامه سوزناک و جانگذاز طولانی!
خداییش بغیر از ایران تو هیچ جای دیگه حتی تو همون خود ژاپن هم این کارتون رو نمیشناسند
یعنی من الان حس بدی راجع به اون اسمم ندارم که هیچ خیلی هم خوشحالم که منو بابا لنگ دراز صدا بزنند!
ننه بیا منو نجات بده
اصلاح میشود عاشقانه ی ۴۱.. نگاهی به متن عاشقانه ی ۴۱ و پست خودتون که ۵ روز بعد از انتشار پست من نگاشته شده بیندازید.
خانم اگه با اون باتوم ات نمیزنی به جان خودم تو کامنت قبلی هم نوشته بودی عاشقانه های ۴۱ اصلا نیاز نبود که اصلاحیه بدهید
سلام
با کامنتی که روز گذشته در وبم گذاشتید هیچ مشکلی نداشتم. بی پاسخ ماند چون دلیلی نداشت برای شمایی که هیچ شناختی از من ندارید توضیح دهم که چه بود و چه شد!
بنا به کنجکاوی روی نام وبتان کلیک کردم که ببینم این آقایی که دم از معرفت و انسانیت و نوعدوستی دارد و مرا متهم به فخر فروشی کرده است چه شخصیتی دارد؟ خوشبختانه همین مطلب اخیرتان گویای همه چیز است. مطلبی که شما در درونش عمدا از من و پست عاشقانه ی ۴۴ من با لحنی بسیار زشت نام بردید. شما به چه حقی به خودتان اجازه می دهید که در مورد دیگران اینچنین قضاوت کنید؟؟ اینکه زنی چهل ساله که فرزندش در سن رشد است مطلبی را با عنوان بابا لنگ دراز عزیزم بنویسد به شما چه؟! شما که مدعی هستید من در وبم و در پست مهراز قصد تحقیر دوستم را داشتم خودتان این کار زشت را در این پست انجام نداده اید؟؟ برای من این عملکردتان مهم نیست! فقط خواستم بگویم رطب خورده منع رطب نمیکند!
هنوز جا دارد پخته تر از این حرف بزنید و عمل کنید!
سلام
من هم زیاد توضیح نمیدم اما تاریخ این پست و تاریخ کامنتم نشون میده که این پست چند روز قبل از پست شما که کامنت گذاشتم ایجاد شده و حتما من هم علم غیب نداشتم که بعدها دست بر قضا یک زن دقیقا با همین مشخصات با کامنتم سر از وبلاگم در میاره،!
حالا برای شما که بد نشده. فرصت خوبیه به ندای جودی ابوت ها لبیک بگی:))
مشکل اینجاست که اون بابا لنگ دراز علاوه بر همه چیز مادر خرج هم بود
دوست عزیز
اینکه آدم دلش بخواهد یک بابا لنگ درازی داشته باشد که همیشه مراقبش باشد، همه حرفها و دغدغه هایش را برایش بنویسد، همراهی اش کند و ... چیز بدی نیست حتی برای زنی که دارد به سمت چهل سالگی می رود و بچه هایش هم بزرگ شده اند، بابا لنگ دراز فقط یک اسم هست و اون کسی که پشت این اسم هست ، یک دوست، رفیق، همراه، همدم ، یار ، و نمی دانم عشق یا هر چیز دیگری هست.
من هم همیشه دوست داشتم یک بابا لنگ دراز در زندگی ام می بود، حتی حالا که نزدیک چهل سالگی هستم و بچه هایم بزرگ شده اند.
نگاه تحقیر آمیز شما را به گروهی که بخاطر یک غم یا مشکل مطلبی نوشته اند را دوست ندارم
و در نهایت
تا زن نباشی شاید حرفهایم برای شما قابل درک نباشد
حاج خانم حالا چرا شما به خودتون گرفتید
ولی آفرین به صداقتتون