وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز
وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

وبلاگ شخصی مستر حاج رضا

در اینجا میخوام فقط بنویسم! درهم و نامربوط! همه چیز

دست ما هیچ وقت نمک نداشته

یکی از همکلاسی های دوره دانشگاه رو چون پدرش با من هموطن بود رو یادم بود. درسش افتضاح بود و برای همین در دانشگاهی که میخواستیم قبول نشد اما من شدم. در نهایت فلاکت و سردرگمی بود. تو یه مغازه پیتزافروشی به عنوان شاگرد کار میکرد.  ولی چون میدونستم استعداد عالی ای داره دستش رو گرفتم و تا میتونستم بهش روحیه دادم و راهنمایی اش کردم و آوردمش توی دوره خودمون که هیچ ایده و نظری در موردش نداشت و حتی نمیدونست چطور شروع کنه. ولی کمکش کردم و بهش روحیه دادم و خودش هم شروع کرد به تلاش و پیشرفت.

تا اینکه در یک مصاحبه کاری در یک شرکت بزرگ قبول شد و حالا مشغول به کار شده! درآمدش هم خیلی خیلی بیشتر از درآمد من. هم کار باکلاس و آینده دار هم وضع مالیش خوب شد.

ولی تو بگو اگر یک تشکر خشک و خالی کرده باشه! تو بگو اگر حتی یک زنگ بهم زده باشه بعد از شروع به کارش. تو بگو حتی اگر یک پیام داده باشه! 

انگار ما از اول نبودیم و نیستیم! 

اینطور آدمها را که میبینم با خودم فکر میکنم چرا من همیشه سعی میکنم به مردم کمک کنم! واقعا چرا؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد